غزل شمارهٔ ۱۲۳۵
جبههٔحرص اگر چنینگرد ره هوسکشد
آینه در مقابلم گر بکشی نفس کشد
هرزهدر است گفتگو ورنه تأمل نفس
پیش برد ز کاروان هر قدمی که پس کشد
سنگ ترازوی وقار میل شکست کس نکرد
ننگ عدالت است اگرکوهکم عدس کشد
آتش سنگ طینتیم شعلهٔ شمع فطرتیم
حیفکه ناز سرکشی گردن ما به خس کشد
عهد وفاق بستهایم با اثر شکست دل
محمل یاسما بساست نالهٔ این جرسکشد
تا کی از استخوان پوچ زحمت بیحلاوتی
کاش مصور هوس جای هما مگسکشد
رستن ازین طلسم و هم پر زدن خیال کیست
جیبفلک درد سحر تا نفس از قفسکشد
عیبو هنر شعور تست ورنه درین ادبسرا
بیخبری چه ممکن است آینه پیش کس کشد
بیدل ازین ستمکده راحت کس گمان مبر
دیده ز خس نمیکشد آنچه دل ازنفسکشد
غزل شمارهٔ ۱۲۳۴: به کدام فرصت ازین چمن هوس از فضولی اثر کشدغزل شمارهٔ ۱۲۳۶: از غبارم هرچه بالا میکشد
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جبههٔحرص اگر چنینگرد ره هوسکشد
آینه در مقابلم گر بکشی نفس کشد
هوش مصنوعی: اگر حرص و طمع به من نزدیک شود و مرا به سمت هوس و آرزوهای ناپاک بکشاند، آنگاه مانند یک آینه در برابر من خواهد بود و نشان میدهد که چقدر نفس من به این خواستهها تمایل دارد.
هرزهدر است گفتگو ورنه تأمل نفس
پیش برد ز کاروان هر قدمی که پس کشد
هوش مصنوعی: اگر گفتگو بیهوده باشد، باید در آرامش و تفکر به پیش رفت. هر قدمی که به عقب برگردیم، کاروان زندگی را کند میکند.
سنگ ترازوی وقار میل شکست کس نکرد
ننگ عدالت است اگرکوهکم عدس کشد
هوش مصنوعی: وقار و سنگینی شخصیت انسان مانند سنگ ترازویی است که نمیگذارد به راحتی تحت تأثیر عوامل دیگر قرار گیرد. اگر قانون و عدل رعایت نشود، نباید انتظار داشت که تواناییهای بزرگ و قدرتمند مثل کوه، به سادگی به عقب بروند یا تحت فشار قرار گیرند.
آتش سنگ طینتیم شعلهٔ شمع فطرتیم
حیفکه ناز سرکشی گردن ما به خس کشد
هوش مصنوعی: ما مانند شمعی هستیم که شعلهاش از آتش درون خویش میسوزد. افسوس که بزرگی و خودبزرگبینی ما مانند علف هرز در زمین گمشده، ریشهگیر شده است.
عهد وفاق بستهایم با اثر شکست دل
محمل یاسما بساست نالهٔ این جرسکشد
هوش مصنوعی: ما به وعدهای مشترک دست یافتهایم که تأثیر ناامیدی را فراموش کنیم. بس است که این صدای جرس ما را به زاری وادارد.
تا کی از استخوان پوچ زحمت بیحلاوتی
کاش مصور هوس جای هما مگسکشد
هوش مصنوعی: تا چه زمانی باید به تلاش بیفایده ادامه دهم؟ ای کاش آرزوهایم به جای پرندهای زیبا، تنها به مگس تبدیل نشوند.
رستن ازین طلسم و هم پر زدن خیال کیست
جیبفلک درد سحر تا نفس از قفسکشد
هوش مصنوعی: کسی که میخواهد از این طلسم رهایی یابد و خیال پرواز کند، باید در جیب آسمان درد و رنج سحر را بگذراند تا بتواند از قفس نفس خود آزاد شود.
عیبو هنر شعور تست ورنه درین ادبسرا
بیخبری چه ممکن است آینه پیش کس کشد
هوش مصنوعی: اگر درک و شعور تو وجود نداشته باشد، هیچکس نمیتواند در این فضای ادبی و فرهنگی، چیزی از خود نشان دهد. در واقع، نادانی یعنی اینکه نمیتوانی خود را در آینهی حقیقت ببینی.
بیدل ازین ستمکده راحت کس گمان مبر
دیده ز خس نمیکشد آنچه دل ازنفسکشد
هوش مصنوعی: بیدل به کسی میگوید که در این دنیا هیچ کس از این ظلم و ستم راحت نیست. او تأکید میکند که آنچه انسان از چشمش میبیند، نمیتواند نشاندهندهی رنجهایی باشد که دل از خود و خواستههای درونش متحمل میشود. در واقع، دلی که تحت فشار نفس و خواستههایش قرار دارد، درد و رنج بیشتری را تجربه میکند که ممکن است بهراحتی قابل مشاهده نباشد.