گنجور

غزل شمارهٔ ۱۲۳۴

به‌ کدام فرصت ازین چمن هوس از فضولی اثر کشد
شبیخون به عمر خضر زنم‌که نفس شراب سحر کشد
نشد آن که از دل گرم کس به تسلیی کشدم هوس
بتپم درآینه چون نفس‌که زجوهرم ته پر می‌کشد
نگرفت گرد نُه آسمان سر راه هرزه‌خرامی‌ام
مگرم تأمل نقش پا مژه‌ای به پیش نظر کشد
دل آرمیده به خون مکش زتلاش منصب و عزتی
که فلک به رشتهٔ‌گوهرت بکشد زحلقت اگرکشد
ز لب فصیح وفا بیان به حدیث‌کین ندهی زبان
ستم است حنظل اگر کشی به ترازوبی ‌که شکر کشد
نپسندی ای فلک آنقدر خلل طبیعت وحشتم
که چو موجم آبله‌های پا غم انفعال‌گهرکشد
زکمال طینت منفعل به چه رنگ عرض اثر دهم
مگر از حیا عرقی کنم که مرا ز پرده به در کشد
به حدیقه‌ای که شهید او کشد انتظار مراد دل
چو سحر نفس دمد از کفن که شکوفه‌ای به ثمر کشد
به سجود درگهش ای عرق تو ز بی‌نمی منما تری
که مباد سعی جبین من به فشار دامن تر کشد
نظری چو دانه دربن چمن به خیال ریشه شکسته‌ام
بنشینم آنهمه در رهت که قدم ز آبله سرکشد
سروبرگ همت میکشی ز دماغ بیدل ما طلب
که چو شمع ازهمه عضو خود قدح آفریند و درکشد

اطلاعات

وزن: متفاعلن متفاعلن متفاعلن متفاعلن
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به‌ کدام فرصت ازین چمن هوس از فضولی اثر کشد
شبیخون به عمر خضر زنم‌که نفس شراب سحر کشد
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به فکر فرصت‌های ارزشمند و لذت‌های زندگی اشاره می‌کند. او به یاد می‌آورد که اگر بتواند از زیبایی‌های دنیا و لذیذی‌های زندگی بهره‌مند شود، می‌تواند به خود اجازه دهد تا از آن‌ها استفاده کند و تجربه‌های خوشایند را به دست آورد. در واقع، او به دنبال لحظاتی ناب است که بتواند از آنها لذت ببرد و زندگی‌اش را غنی‌تر کند.
نشد آن که از دل گرم کس به تسلیی کشدم هوس
بتپم درآینه چون نفس‌که زجوهرم ته پر می‌کشد
هوش مصنوعی: نمی‌توانم از دل گرم کسی دردی را التیام بخشم، همچون نفس که در آینه، از جوهر خود پر می‌شود و به تپش در می‌آید.
نگرفت گرد نُه آسمان سر راه هرزه‌خرامی‌ام
مگرم تأمل نقش پا مژه‌ای به پیش نظر کشد
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به این نکته اشاره دارد که هیچ چیز در دنیا نمی‌تواند مانع پیشرفت او شود، مگر اینکه اثری کوچک و ناچیز، مانند رد پای کسی، جلب توجه کند و او را به فکر وادارد. به عبارتی، او تأکید دارد که حتی کوچک‌ترین نشانه‌ها می‌توانند تأثیر عمیقی بر مسیر زندگی‌اش داشته باشند.
دل آرمیده به خون مکش زتلاش منصب و عزتی
که فلک به رشتهٔ‌گوهرت بکشد زحلقت اگرکشد
هوش مصنوعی: دل آرامی را که به خون خوابیده است، به خاطر تلاشی که برای مقام و عزت می‌کنی، نزن. زیرا اگر ستاره زحل هم به خاطر تو به اوج برسد، هرگز ارزش ندارد.
ز لب فصیح وفا بیان به حدیث‌کین ندهی زبان
ستم است حنظل اگر کشی به ترازوبی ‌که شکر کشد
هوش مصنوعی: اگر از زبان وفادار و زیبا سخن نگویی و به جای آن به کینه گویی بپردازی، در حقیقت زبان تو ظلمی بزرگ است. اگر به کسی ستم کنی، باید بدانی که این کار مانند این است که زهر تلخ را به جای شیرین می‌نوشی.
نپسندی ای فلک آنقدر خلل طبیعت وحشتم
که چو موجم آبله‌های پا غم انفعال‌گهرکشد
هوش مصنوعی: ای آسمان، تو نمی‌پسندی آن‌قدر که طبیعت من را به وحشت می‌اندازد، که همچون موجی، زخم‌های پاهایم منجر به غم و ناتوانی‌ام می‌شود.
زکمال طینت منفعل به چه رنگ عرض اثر دهم
مگر از حیا عرقی کنم که مرا ز پرده به در کشد
هوش مصنوعی: من از کمال و خوبی خویش چنان تحت تأثیر قرار گرفته‌ام که نمی‌دانم چه چیزی باید برای نشان دادن خودم به دیگران ارائه دهم، جز اینکه از حیا، عرقی از من برآید که مرا از پشت پرده بیرون بیاورد.
به حدیقه‌ای که شهید او کشد انتظار مراد دل
چو سحر نفس دمد از کفن که شکوفه‌ای به ثمر کشد
هوش مصنوعی: به باغی فکر کن که منتظر است تا شهید آن به آنجا بیفتد. دل همواره در انتظار رسیدن به خواسته‌هایش است، مانند صبحی که نفس تازه‌ای می‌دمد و از کفن برمی‌خیزد تا شکوفه‌ای به بار بیاورد.
به سجود درگهش ای عرق تو ز بی‌نمی منما تری
که مباد سعی جبین من به فشار دامن تر کشد
هوش مصنوعی: به درگاه او سجده کن و نگذار که عرق عجز و ناتوانی‌ام از بی‌نیازی تو نمایان شود، زیرا نخواهم که کوشش من به خاطر مشکلات، دامن تو را به زحمت اندازد.
نظری چو دانه دربن چمن به خیال ریشه شکسته‌ام
بنشینم آنهمه در رهت که قدم ز آبله سرکشد
هوش مصنوعی: وقتی که به دانه‌ای در چمن نگاه می‌کنم، به یاد ریشه‌ای می‌افتم که شکسته‌ است. آرزو دارم در مسیر تو بنشینم، حتی اگر پاهایم از جراحت آسیب‌دیده باشد.
سروبرگ همت میکشی ز دماغ بیدل ما طلب
که چو شمع ازهمه عضو خود قدح آفریند و درکشد
هوش مصنوعی: ایستادگی و اراده‌ات را به کار می‌گیری و از دل بی‌تاب ما بخواه که مانند شمع، با تمام وجودش، فانی شود و از خود نوری بسازد.

حاشیه ها

1396/05/07 11:08
اشرف

باسلام
لطفا در مصرع چهارم " می" را از ردیف حذف کنید