گنجور

غزل شمارهٔ ۱۲۱۵

پیر خمیازه‌کش وضع جوان می‌باشد
حسرت تیر در آغوش ‌کمان می‌باشد
نوبهار چمن عمر همین خاموشی‌ست
گفتگو صرصر تمهید خزان می‌باشد
غفلت از منتظر وصل خیالی است محال
چشم اگر بسته شود دل نگران می‌باشد
رهبر عالم بالاست خیال قد یار
خضر این بادیه چون سرو جوان می‌باشد
قطع زنجیر ز مجنون تو نتوان‌ کردن
موج جزو بدن آب روان می‌باشد
چه خیالی‌ست نوایی ز تمنا نکشیم
که نفس رشتهٔ قانون فغان می‌باشد
سخت دور است ازین دامگه آزادی ما
مژه از بیخبری بال‌فشان می‌باشد
خاطر نازک ما ایمن از آفات نشد
سنگ درکارگه شیشه‌گران می‌باشد
سر تسلیم سبک‌مایه به بی‌قدریهاست
جنس ما را به ‌کف دست دکان می‌باشد
بلبل طفل مزاجم به‌کجا دل بندم
گل این باغ ز رنگین‌قفسان می‌باشد
کج‌ ادایانه به ارباب مطالب سرکن
راستی بر دل ین قوم سنان می‌باشد
چشم تا واکنی از خویش برون تاخته‌ایم
صورت آیینهٔ دامن به میان می‌باشد
صاف‌مشرب دو زبانی نپسندد بیدل
هرچه در دل‌، به لب آب همان می‌باشد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پیر خمیازه‌کش وضع جوان می‌باشد
حسرت تیر در آغوش ‌کمان می‌باشد
هوش مصنوعی: پیر که همیشه احساس خستگی می‌کند، در واقع حسرت جوانی را می‌خورد و آرزوی داشتن حس و حال جوانی را دارد. همچنین این نشان می‌دهد که در دل او آرزوی دستیابی به چیزی که به راحتی در آغوش کمان قرار دارد، وجود دارد.
نوبهار چمن عمر همین خاموشی‌ست
گفتگو صرصر تمهید خزان می‌باشد
هوش مصنوعی: بهار روزگار زندگی مانند همین سکوت و آرامش است و وزش باد سرد نشان‌دهنده آماده‌سازی برای فصل پاییز و پایان است.
غفلت از منتظر وصل خیالی است محال
چشم اگر بسته شود دل نگران می‌باشد
هوش مصنوعی: اگر به چیزی که منتظرش هستیم توجه نکنیم، مانند این است که امیدی غیرممکن داریم. حتی اگر چشم‌هایمان بسته باشد، دل و احساس ما همواره نگران و در انتظار خواهد بود.
رهبر عالم بالاست خیال قد یار
خضر این بادیه چون سرو جوان می‌باشد
هوش مصنوعی: رهبر جهانی در مقام بلندی قرار دارد و تصور قامت یار خضر، این سرزمین را مانند سرو جوان می‌سازد.
قطع زنجیر ز مجنون تو نتوان‌ کردن
موج جزو بدن آب روان می‌باشد
هوش مصنوعی: پاره کردن زنجیر مجنون تو ممکن نیست، چون موج بخشی از بدن آب روان است.
چه خیالی‌ست نوایی ز تمنا نکشیم
که نفس رشتهٔ قانون فغان می‌باشد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که ما نباید در پی خواسته‌ها و آرزوهای خود باشیم، زیرا نفس و زندگی ما تحت تأثیر قوانین و اصولی است که ممکن است ما را به فریاد و ناله بکشاند. به عبارت دیگر، گاهی اوقات باید از خواسته‌ها و تمنیات خود دوری کنیم زیرا این خواسته‌ها می‌توانند ما را به دردسر دچار کنند.
سخت دور است ازین دامگه آزادی ما
مژه از بیخبری بال‌فشان می‌باشد
هوش مصنوعی: ما در شرایطی به سر می‌بریم که آزادی از ما بسیار دور است و این غفلت و ناآگاهی ماست که در این وضعیت به پرواز در آمده است.
خاطر نازک ما ایمن از آفات نشد
سنگ درکارگه شیشه‌گران می‌باشد
هوش مصنوعی: دل حساس ما از آسیب‌ها در امان نمانده است، مانند سنگی که در کارگاه شیشه‌گران وجود دارد.
سر تسلیم سبک‌مایه به بی‌قدریهاست
جنس ما را به ‌کف دست دکان می‌باشد
هوش مصنوعی: ما ناچاریم در برابر بی‌ارزشی‌ها تسلیم شویم، زیرا ارزش واقعی ما به شکلی در دست کسانی است که به ما توجهی نمی‌کنند.
بلبل طفل مزاجم به‌کجا دل بندم
گل این باغ ز رنگین‌قفسان می‌باشد
هوش مصنوعی: بلبل که روحی حساس و لطیف دارد، نمی‌تواند به یک نقطه خاص دل ببندد، چون گل این باغ به زیبایی و رنگارنگی پرنده‌هایی که در قفس هستند، تعلق دارد.
کج‌ ادایانه به ارباب مطالب سرکن
راستی بر دل ین قوم سنان می‌باشد
هوش مصنوعی: با نگاهی غیرصادقانه و به طرزی غیردقیق، به موضوعات مورد بحث پرداخته می‌شود و این رفتار برای قلب و فکر این قوم، مانند تیر نیش‌زنی است.
چشم تا واکنی از خویش برون تاخته‌ایم
صورت آیینهٔ دامن به میان می‌باشد
هوش مصنوعی: زمانی که چشمت را از خودت برمی‌داری، به دنیای بیرون می‌نگری، این دنیای بیرون همچون تصویر و انعکاسی از وجود توست.
صاف‌مشرب دو زبانی نپسندد بیدل
هرچه در دل‌، به لب آب همان می‌باشد
هوش مصنوعی: بیدل نمی‌تواند با دو رو و دو زبانانی که صاف و صادق نیستند، کنار بیاید. هر چه در دل دارد، باید بر زبان بیاورد و همان چیزی که در دلش است، باید به وضوح بیان کند.