گنجور

غزل شمارهٔ ۱۲۰۸

تغافل‌چه‌خجلت‌به‌خود چیده‌باشد
که آن نازنین سوی ما دیده باشد
حنابی‌ست رنگ بهار سرشکم
بدانم به پای که غلتیده باشد
طرب مفت دل‌گرهمه صبح شبنم
زگل کردن گریه خندیده باشد
به اظهار هستی مشو داغ خجلت
همان به‌ که این عیب پوشیده باشد
ندانم دل از درس موهوم هستی
چه فهمیده باشدکه فهمیده باشد
چو موج گهر به‌ که از شرم دریا
نگاه تو در دیده پیچیده باشد
بجوشد دل گرم با جسم خاکی
اگر باده با شیشه جوشیده باشد
من و یأس مطلب‌، دل و آه حسرت
دعا گو اثر می‌پرستیده باشد
نفس‌ساز‌ی آهنگ جمعیتت‌کو
سحر گرد اجزای پاشیده باشد
درین ‌دشت وحشت من آن‌ گردبادم
که سر تا قدم دامن چیده باشد
حیاپرور آستان نیازت
دلی داشتم آب گردیده باشد
اگر بیدل ما دهد عرض هستی
به خواب عدم حیرتی دیده باشد

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تغافل‌چه‌خجلت‌به‌خود چیده‌باشد
که آن نازنین سوی ما دیده باشد
هوش مصنوعی: آدمی چطور می‌تواند این‌قدر بی‌خیال باشد که آن موجود زیبا به سمت ما نگاه کرده باشد و او بی‌خبر باشد؟
حنابی‌ست رنگ بهار سرشکم
بدانم به پای که غلتیده باشد
هوش مصنوعی: رنگ بهار مانند رنگ حناست و من می‌دانم که اشک‌هایم به پای چه کسی ریخته شده است.
طرب مفت دل‌گرهمه صبح شبنم
زگل کردن گریه خندیده باشد
هوش مصنوعی: شادی و لذت من تمامی می‌شود زمانی که هر صبح با قطرات شبنم بر روی گل‌ها مواجه شوم، حتی اگر این شادی در دل من با گریه و خنده ترکیب شده باشد.
به اظهار هستی مشو داغ خجلت
همان به‌ که این عیب پوشیده باشد
هوش مصنوعی: اگر وجود خود را نمایان کنی، ممکن است دچار خجالت شوی؛ بهتر است این عیب را پنهان نگه‌داری.
ندانم دل از درس موهوم هستی
چه فهمیده باشدکه فهمیده باشد
هوش مصنوعی: نمی‌دانم دل چه درسی از این دنیای نامعلوم گرفته است، و آیا اصلاً چیزی را درک کرده است یا نه.
چو موج گهر به‌ که از شرم دریا
نگاه تو در دیده پیچیده باشد
هوش مصنوعی: همان‌طور که مرواریدها از شرم دریا به وجود می‌آیند، نگاه تو نیز به گونه‌ای در چشمانم پیچیده است.
بجوشد دل گرم با جسم خاکی
اگر باده با شیشه جوشیده باشد
هوش مصنوعی: اگر دل انسانی که از ماده خاکی ساخته شده، در حالتی شاداب و پر نشاط باشد، این شادی می‌تواند از نوشیدنی‌ای باشد که در شیشه‌ای قرار دارد و به آن دَم خورده شده است.
من و یأس مطلب‌، دل و آه حسرت
دعا گو اثر می‌پرستیده باشد
هوش مصنوعی: من و ناامیدی، دل و آه حسرت، دعا می‌کنیم تا تأثیری از پرستش عشق به وجود آید.
نفس‌ساز‌ی آهنگ جمعیتت‌کو
سحر گرد اجزای پاشیده باشد
هوش مصنوعی: آیا هنوز هم در جستجوی نغمه‌ای هستی که روح و جانت را صیقل بدهد و به جمعیت و مردم نزدیکت سازد، در حالی که صبحگاهان اجزای پراکنده‌ات را در هم می‌آمیزد؟
درین ‌دشت وحشت من آن‌ گردبادم
که سر تا قدم دامن چیده باشد
هوش مصنوعی: در این بیابان بی‌رحم، من مانند یک گردباد هستم که تمام وجودم را پر از دامن‌های پراکنده کرده‌ام.
حیاپرور آستان نیازت
دلی داشتم آب گردیده باشد
هوش مصنوعی: من در آستان پر از حیا و نیاز تو دلی داشتم که به حالت اشک و آب درآمده باشد.
اگر بیدل ما دهد عرض هستی
به خواب عدم حیرتی دیده باشد
هوش مصنوعی: اگر بیدل ما در خواب عدم به وجود خود بپردازد، حیرتی خواهد داشت که خود را درک کند.

حاشیه ها

1395/01/06 17:04
عمر شیردل

در بیت آخر الف سهوا" از چاپ مانده و باید "اگر بیدل ما..." نوشته شود.

1396/02/21 22:04
س

بیت دوم:
حنایی**
ندانم**
بیت آخر:
اگر**

1404/01/08 01:04
میوند ر. خویشکی

در بیت دوم «بَدانم» نیز درست است به معنای «بر آنم» یا «به این می‌اندیشم».