غزل شمارهٔ ۱۲
پل و زورق نمیخواهد محیطکبریا اینجا
به هرسو سیرکشتی برکمر داردگدا اینجا
دماغ بینیازان ننگ خواهش برنمیدارد
بلندی زیر پا میآید از دست دعا اینجا
غبار دشت بیرنگیم و موج بحر بیساحل
سر آن دامن از دستکه میگردد رها اینجا
درین صحرا به آداب نگه باید خرامیدن
که روی نازنینان میخراشد نقش پا اینجا
غبارم آب میگردد ز شرم گردنافرازی
ز شبنم برنیایمگر همهگردم هوا اینجا
لباسی نیستهستی را،کهپوشد عیبپیدایی
سحر از تار و پود چاک میبافد ردا اینجا
شبستان جهان و سایهٔ دولت، چهفخراست این
مگردرچشم خفاش آشیان بندد هما اینجا
حضور استقامت میپرستد شمع این محفل
به پا افتد اگرگردد سر ازگردن جدا اینجا
بهدوش نکهتگل میروم ازخویش و میآیم
که میآرد پیام ناز آن آواز پا اینجا
بهگوشم از تب و تاب نفس آواز میآید
کهگر صدسال نالی بر در دل نیست جا اینجا
امید دستگیری منقطعکن زین سبک مغزان
کهچون نی نالهبرمیخیزد از سعی عصااینجا
صدای التفاتی از سر این خوان نمیجوشد
لبگوری مگر واگردد وگوید بیا اینجا
هوس گر چاکی از دامان عریانی به دست آرد
نیفتد در فشارتنگی از بند قبا اینجا
به رنگآمیزی اقبال منعم نازها دارد
ندید این بیخبر روی که میسازد سیا اینجا
طبایع را فسون حرص دارد در به در بیدل
جهان لبریز استغناستگر باشد حیا اینجا
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پل و زورق نمیخواهد محیطکبریا اینجا
به هرسو سیرکشتی برکمر داردگدا اینجا
هوش مصنوعی: در اینجا دیگر نیازی به پل و قایق نیست. این محیط بزرگ و باشکوه به گونهای است که هر طرف بگردی، کشتی در حال حرکت است و در کنار آن گدایی نیز وجود دارد.
دماغ بینیازان ننگ خواهش برنمیدارد
بلندی زیر پا میآید از دست دعا اینجا
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد بینیاز از دنیا به خواستهها و آرزوهای خود آلوده نمیشوند. در اینجا، نتیجه دعا و خواستهها آشکار میشود و در نهایت، اقدامات و دعاها باعث میشود که به جایی بلندتر از آنچه که هستیم برسیم.
غبار دشت بیرنگیم و موج بحر بیساحل
سر آن دامن از دستکه میگردد رها اینجا
هوش مصنوعی: ما در میان دشت بیرنگی گرفتاریم و مانند موجی در دریا که ساحل ندارد، در انتظار آن لحظهای هستیم که دامن ما از اینجا رها شود.
درین صحرا به آداب نگه باید خرامیدن
که روی نازنینان میخراشد نقش پا اینجا
هوش مصنوعی: در این دشت، باید با احتیاط و نیکوگویی قدم برداشت؛ زیرا رد پاها ممکن است روی صورت زیبای محبوبان اثر بگذارد.
غبارم آب میگردد ز شرم گردنافرازی
ز شبنم برنیایمگر همهگردم هوا اینجا
هوش مصنوعی: من از سر شرم، به مانند غباری، به آب تبدیل میشوم؛ چون گردنافرازی و بزرگیام را نمیتوانم به نمایش بگذارم. اگر شبنم بر من بیفتد، نمیتوانم در اینجا بمانم، حتی اگر تمام هوا تغییر کند.
لباسی نیستهستی را،کهپوشد عیبپیدایی
سحر از تار و پود چاک میبافد ردا اینجا
هوش مصنوعی: در وجود انسان، لباسی وجود ندارد که بتواند عیبهای او را بپوشاند. در اینجا، پردهای به نام "زندگی" بافته شده که رازها و مشکلات را به تصویر میکشد.
شبستان جهان و سایهٔ دولت، چهفخراست این
مگردرچشم خفاش آشیان بندد هما اینجا
هوش مصنوعی: شبستان عالم و سایهٔ قدرت، چه زیبایی و عظمت دارد! اما آیا نمیدانی که خفاش در تاریکی چشمش را نمیتواند باز کند و در آشیانهٔ نادانی میماند؟
حضور استقامت میپرستد شمع این محفل
به پا افتد اگرگردد سر ازگردن جدا اینجا
هوش مصنوعی: شمع این جمع، به استقامت و پایداری احترام میگذارد و اگر روزی سر از گردنش جدا شود، باز هم به پا خواهد بود.
بهدوش نکهتگل میروم ازخویش و میآیم
که میآرد پیام ناز آن آواز پا اینجا
هوش مصنوعی: من با بوی خوش گل به جایی میروم و برمیگردم، زیرا صدای دلنشین و ناز آن پیامآور اینجا را به همراه دارم.
بهگوشم از تب و تاب نفس آواز میآید
کهگر صدسال نالی بر در دل نیست جا اینجا
هوش مصنوعی: در گوشم از حرص و دلتنگی نفس، صدایی میرسد که میگوید اگر صد سال هم زاری کنم، در دل هیچجایی برای این احساس وجود ندارد.
امید دستگیری منقطعکن زین سبک مغزان
کهچون نی نالهبرمیخیزد از سعی عصااینجا
هوش مصنوعی: در اینجا فردی از خداوند امید دارد که او به کمکش بیاید و دست او را بگیرد. او به مشکل و سختیهایی که از ذهنهای سطحی و نادان ناشی میشود، اشاره میکند و حس ناکامیاش را بیان میکند. مانند نی که از سختی و فشار برمیخیزد و ناله میکند، او نیز از تلاشهای خود احساس ناامیدی میکند.
صدای التفاتی از سر این خوان نمیجوشد
لبگوری مگر واگردد وگوید بیا اینجا
هوش مصنوعی: در اینجا، صدای توجه و علاقهای از این سفرهی زندگی به گوش نمیرسد، مگر اینکه کسی به سمت قبر بیفتد و بگوید بیا اینجا.
هوس گر چاکی از دامان عریانی به دست آرد
نیفتد در فشارتنگی از بند قبا اینجا
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد از دامن عریانی چیزی به دست آورد، گرفتار سختی و تنگنا نمیشود.
به رنگآمیزی اقبال منعم نازها دارد
ندید این بیخبر روی که میسازد سیا اینجا
هوش مصنوعی: تقدیر من به گونهای رنگ میخورد که ناز و زیبایی خود را نشان میدهد. اما کسی که در اینجا حاضر است، از زیباییهایی که در کنارم ساخته میشود، بیخبر است و متوجه آن نیست.
طبایع را فسون حرص دارد در به در بیدل
جهان لبریز استغناستگر باشد حیا اینجا
هوش مصنوعی: انسانها به خاطر طبع خود، همواره در تلاش و جستجو هستند و در این دنیا که پر از بینیازی و استقلال است، اگر حیا و شرم وجود داشته باشد، وضع متفاوتی پیدا میکند.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۲ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1389/09/21 02:12
فهیم امین
با عرض ادب و احترام فکر میکنم کلمه خوبش در در بیت زیر خویش باشد:
بهدوش نکهتگل میروم ازخوبش و میآیم
که میآرد پیام ناز آن آواز پا اینجا
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
1392/01/26 22:03
کاشف
این بیت اغلبا اینطوری باشد:
هوس گر چاکی از دامان عریانی به دست آرد
1395/03/24 11:05
بهزاد
رسم الخط فارسی به خصوص فاصله گزاری بین واژه ها رعایت نشده است. لطفا در صورت امکان تصحیح شود. به عنوان مثال "مگردرچشم" باید بشود "مگر در چشم"
1400/10/20 03:01
قطره
بیان بی ارزشی دنیا و دل نبستن به آن
1402/04/22 01:06
فاطمه یاوری
غبار دشت بیرنگیم و موج بحر بی ساحل...
سر آن دامن از دست که میگردد رها اینجا...؟