گنجور

غزل شمارهٔ ۱۱

به دعوت هم‌کسی راکس نمی‌گوید بیا اینجا
صدای نان شکستن‌گشت بانگ آسیا اینجا
اگربااین نگونی هاست خوان جود سرپوشش
ز وضع تاج برکشکول می‌گریدگدا اینجا
فلک در خاک پنهان‌کرد یکسر صورت آدم
مصورگرده‌ای می‌خواهد از مردم گیا اینجا
عیار ربط الفت دیگر از یاران‌که می‌گیرد
سر وگردن چوجام وشیشه است ازهم جدا اینجا
جهان نامنفعل‌گل‌کرد، اثر هم موقعی دارد
عرق‌واری به روی‌کس نمی‌شاشد حیا اینجا
ز بی‌مغزی شکوه سلطنت شد ننگ‌کناسی
به‌جای استخوان‌گه خورده می‌ گردد هما اینجا
که می‌آرد‌ پیام دوستان رفته زین محفل
مگر از نقش پایی بشنویم آواز پا اینجا
غبار صبح دیدی شرم‌دار از سیر این‌گلشن
ز عبرت خاک بر سرکرده می‌آید هوا اینجا
اگر در طبع غیرت ننگ اظهار غرض باشد
کف پا میکند سرکوبی دست دعا اینجا
طرب عمری‌ست با سازکدورت برنمی‌آبد
سیاهی پیشتاز افتاد از رنگ حنا اینجا
روم درکنج تنهایی زمانی واکشم بیدل
که‌از دلهای پر در بزم‌صحبت نیست جا اینجا

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به دعوت هم‌کسی راکس نمی‌گوید بیا اینجا
صدای نان شکستن‌گشت بانگ آسیا اینجا
هوش مصنوعی: اگر کسی به مهمانی دعوت کند، هیچ‌کس نمی‌گوید بیا اینجا، چون صدای نان خوردن و آسیاب کردن در اینجا شنیده می‌شود.
اگربااین نگونی هاست خوان جود سرپوشش
ز وضع تاج برکشکول می‌گریدگدا اینجا
هوش مصنوعی: اگر با این حال و روز، سفره‌ی بخشش بر سر ماست، به خاطر وضعیت و زرق و برق تاج بر کاسه‌ی صدقه، گدا در اینجا گریان است.
فلک در خاک پنهان‌کرد یکسر صورت آدم
مصورگرده‌ای می‌خواهد از مردم گیا اینجا
هوش مصنوعی: آسمان تمام ویژگی‌های انسان را در خاک پنهان کرده است و اکنون به دنبال تجلی دوباره این ویژگی‌ها از میان مردم است.
عیار ربط الفت دیگر از یاران‌که می‌گیرد
سر وگردن چوجام وشیشه است ازهم جدا اینجا
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که ارتباط و دوستی میان گروهی از افراد، دیگر مانند گذشته محکم و نزدیک نیست. مانند این است که سر و گردن یک شخص از یکدیگر جدا شده‌اند، مانند جام و شیشه‌ای که از هم تفکیک شده‌اند. به عبارتی، این نزدیک بودن و الفت، دیگر وجود ندارد و فاصله‌ها و جدایی‌ها شکل گرفته است.
جهان نامنفعل‌گل‌کرد، اثر هم موقعی دارد
عرق‌واری به روی‌کس نمی‌شاشد حیا اینجا
هوش مصنوعی: جهان پر از تحرک و تغییر است و هر چیزی در زمان مناسب خود شکل می‌گیرد. در اینجا هیچ‌کس با نادانی یا بی‌اعتنایی به دیگران رفتار نمی‌کند و همه در رفتارشان حیا را رعایت می‌کنند.
ز بی‌مغزی شکوه سلطنت شد ننگ‌کناسی
به‌جای استخوان‌گه خورده می‌ گردد هما اینجا
هوش مصنوعی: به خاطر بی‌خود بودن و نداشتن دانایی، گرفتاری‌های سلطنت و مقام به وجود آمده است. به جای استخوان، عذابی به جا مانده که یادآور ذلت و بی‌مغزی است و اینجا به صورت درد و رنج خود را نشان می‌دهد.
که می‌آرد‌ پیام دوستان رفته زین محفل
مگر از نقش پایی بشنویم آواز پا اینجا
هوش مصنوعی: کسی که پیام دوستانی را که از این جمع رفته‌اند، به ما می‌رساند، آیا می‌تواند از رد پاهایشان بگوید که آیا صدای آنها هنوز در اینجا به گوش می‌رسد؟
غبار صبح دیدی شرم‌دار از سیر این‌گلشن
ز عبرت خاک بر سرکرده می‌آید هوا اینجا
هوش مصنوعی: صبح غبار آلودی را دیدید که از حالت ننگین این باغ ویران، خاک بر سر می‌ریزد و نشان‌دهنده‌ی حال و هوای اینجا است.
اگر در طبع غیرت ننگ اظهار غرض باشد
کف پا میکند سرکوبی دست دعا اینجا
هوش مصنوعی: اگر در ذات انسان، غیرت و شرافت نشانه‌ای از هدف‌گذاری ناپسند باشد، در چنین حالتی، در دست دعا کردن برای کمک نیز احساس حقارت می‌کند و از نشان دادن راستین خودداری می‌نماید.
طرب عمری‌ست با سازکدورت برنمی‌آبد
سیاهی پیشتاز افتاد از رنگ حنا اینجا
هوش مصنوعی: شادی و خوشی همیشه در زندگی وجود دارد، اما غم و اندوه هرگز از بین نمی‌رود. در اینجا، سیاهی و اندوه بر شادی غالب شده و رنگ حنا که نماد زیبایی و خوشی است، به سختی دیده می‌شود.
روم درکنج تنهایی زمانی واکشم بیدل
که‌از دلهای پر در بزم‌صحبت نیست جا اینجا
هوش مصنوعی: در گوشه‌ای از تنهایی‌ام می‌نشینم و زمانی به تفکر و تأمل می‌پردازم که در مجالس و گردهمایی‌ها جایی برای دل‌های پر از احساس نباشد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۱ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1390/01/13 19:04

با سلام ضمن عرض تبریک سال نو و زحماتی که در راستای تکمیل هر چه بیش تر و بیش تر این وب سایتی که یاد آور قسم عظیمی از پیشینه ی کلامی،فلسفی؛فرهنگی؛ذوقی و ادبی ماست تلاش می کنید
بنده بر اوزان عروضی به صورت تجربی واقف بوده و اگر بیتی دارای اشکال وزنی باشد درک می کنم
در مصرع اول بیت هشتم برای خوانش منطبق با عروض ابیات قبل باید حرف "س" واژه ی سیر را مشدد خواند
نظر این جانب بر این است که با ویرایش حرف "ز" به "از" این مصراع تصحیح خواهد شد
همین قصه هم برای مصرع دوم بیت 10 اتفاق افتاده است که البته احتمال می دهم اشکال وزنی محسوب نشود
ولی زیبا ترست که به جای "ز" ؛ "از" آورده شود
مصرع ثانی بیت نهم نیز خالی از عیب نیست برای انطباق با وزن عروضی دیگر ابیات این غزل لازم است پیش از لفظ "دست" و پس از فعل "سر کوبی" هجایی باشد.
با سپاس

1390/12/18 07:03
مهدی گلپایگانی

بیت 9 به نظر کف پایی کند....یا کف پا میکند باشد

1391/05/06 00:08
هاشم رنجبریان

درود
با توجه به کتاب غزلیات بیدل ، محمد خسته و خلیل الخلیلی،ویرایش نامجو،1386،چاپ اول،انتشارات سنایی،جلد اول،ص31....غزل کاملا از نظر وزن صحیح می باشد و در اینجا اشتباه تایپی صورت گرفته است

1393/06/27 20:08
عبدالغفار

در نسخهٔ مطبعهٔ حروفی ماشینخانهٔ دارالسلطنهٔ کابل از سال 1334 ابیا ت هشتم و دهم چنین درج شده اند :
غبار صبح دیدی شرم دار از سیر این گلشن
ز عبرت خاک بر سر کرده می آید هوا اینجا
و
طرب عمریست باساز کدورت بر نمی آید
سیاهی پیش تاز افتاد از رنگ حنا اینجا

1394/02/06 12:05
داکتر ق. مصلح بدخشانی

غبار صبح دیدی شرم‌ دار از سیر این‌ گلشن
ز عبرت خاک بر سر کرده می‌ آید هوا اینجا
اگر در طبع غیرت ننگ اظهار غرض باشد
کف پا می کند سرکوبی دست دعا اینجا
طرب عمری‌ست با ساز کدورت برنمی‌آبد
سیاهی پیشتاز افتاد از رنگ حنا اینجا

1399/07/16 21:10
امیر حسین زنجانبر

غلط تایپی: اگر با این نگونی هاست خوان جود، سرپوشش

1400/10/19 12:01
قطره

بیان بی وفایی دنیا

1402/04/22 01:06
فاطمه یاوری

روم در کنج تنهایی زمانی واکشم بیدل

که از دلهای پر در بزم صحبت نیست جا اینجا....