گنجور

غزل شمارهٔ ۱۱۹۸

بپرهیز از حسد تا فضل یزدانت قرین باشد
که مرحوم است آدم هرقدر شیطان لعین باشد
مگو در جوش خط افزونی حسن‌است خوبان را
زبان‌کفر هرجا شد دراز از نقص دین باشد
محبت محوکرد از دل غبار وهم اسبابم
به‌پیش شعله‌کی از چهرهٔ خاشاک چین باشد
نمایانم به رنگ سایه از جیب سیه‌روزی
چه باشد رنگ من یارب اگر آیینه ین باشد
به صد مژگان فشاندن گرد اشکی رفته‌ام از دل
من و نقدی ‌که بیرون راندهٔ صد آستین باشد
به لوح حیرتم ثبت است رمز پردهٔ امکان
مثال خوب و زشت‌ آبینه را نقش نگین باشد
در آن مزرع‌که حسنت خرمن‌آرای عرق‌گردد
به‌ پروین می‌رساند ریشه ‌هر کس خوشه‌چین باشد
نسیم از خاک‌کویت‌گر غباری بر سرم ریزد
به‌کام آرزویم حاصل روی زمین باشد
ندارد دامن دشت جنون از گرد پروایی
دل عاشق چرا از طعنهٔ مردم حزین باشد
دو روزی از هوس تاریکی دنیا گواراکن
چراغ خانهٔ زنبور ذوق انگبین باشد
کف دست توانایی به سودنها نمی‌ارزد
مکن کاری که انجامش ندامت‌آفرین باشد
ز سیر آف و رنگ این چمن دل جمع‌ کن بیدل
که هر جا غنچه ‌گردیدی ‌گلت در آستین باشد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بپرهیز از حسد تا فضل یزدانت قرین باشد
که مرحوم است آدم هرقدر شیطان لعین باشد
هوش مصنوعی: از حسد دوری کن تا نعمت‌های خداوند با تو باشد، زیرا انسان هرچقدر هم که بد باشد، در نهایت مورد رحمت قرار می‌گیرد.
مگو در جوش خط افزونی حسن‌است خوبان را
زبان‌کفر هرجا شد دراز از نقص دین باشد
هوش مصنوعی: نگو که در شور و هیجان چهره زیبا افزوده می‌شود؛ زیرا هر جا زبان ناپسند به خوبی‌ها کشیده شود، نشان از کمبود ایمان است.
محبت محوکرد از دل غبار وهم اسبابم
به‌پیش شعله‌کی از چهرهٔ خاشاک چین باشد
هوش مصنوعی: عشق و محبت، گرد و غبار توهم و دلشوره‌ها را از دلم زدوده است، مانند شعله‌ای که از پشت چهره‌ای پر از زباله و آشغال، نمایان می‌شود.
نمایانم به رنگ سایه از جیب سیه‌روزی
چه باشد رنگ من یارب اگر آیینه ین باشد
هوش مصنوعی: من به رنگ سایه‌ای که از زندگی تیره‌ام به نمایش درمی‌آید، نشان می‌دهم. خدایا، اگر این حال و روز من باشد، رنگ و روی من چه خواهد شد؟
به صد مژگان فشاندن گرد اشکی رفته‌ام از دل
من و نقدی ‌که بیرون راندهٔ صد آستین باشد
هوش مصنوعی: به خاطر یک اشک که با مژگانم بر زمین می‌ریزم، از عمق دل خود فاصله گرفته‌ام. انگار چیزی که از من خارج شده، به اندازه صد آستین ارزش دارد.
به لوح حیرتم ثبت است رمز پردهٔ امکان
مثال خوب و زشت‌ آبینه را نقش نگین باشد
هوش مصنوعی: در لوح دل من، راز پردهٔ وجود ثبت شده است. مانند نقش و نگارهایی که بر روی نگین‌ها وجود دارد، زیبایی و زشتی در این عالم جلوه‌گر هستند.
در آن مزرع‌که حسنت خرمن‌آرای عرق‌گردد
به‌ پروین می‌رساند ریشه ‌هر کس خوشه‌چین باشد
هوش مصنوعی: در آن زمین که زیبایی‌ات خوشه‌ها را می‌چینند، هر کس که در کار برداشت مهارت داشته باشد، به ستاره پروین می‌رسد.
نسیم از خاک‌کویت‌گر غباری بر سرم ریزد
به‌کام آرزویم حاصل روی زمین باشد
هوش مصنوعی: اگر نسیم از خاک کویت بوزد و غباری بر سرم بنشیند، آرزویم این است که در این دنیا، چیزی که می‌خواهم به دست آورم.
ندارد دامن دشت جنون از گرد پروایی
دل عاشق چرا از طعنهٔ مردم حزین باشد
هوش مصنوعی: دامن دشت عشق بر اثر جنون خالی است و چرا دل عاشق باید از سخنان تلخ و کنایه‌آمیز مردم غمگین باشد؟
دو روزی از هوس تاریکی دنیا گواراکن
چراغ خانهٔ زنبور ذوق انگبین باشد
هوش مصنوعی: دو روزی از آرزو و تمنای دنیا کناره‌گیری کن، زیرا نور خانهٔ زنبور، شیرینی و لذت عسل را دارد.
کف دست توانایی به سودنها نمی‌ارزد
مکن کاری که انجامش ندامت‌آفرین باشد
هوش مصنوعی: توانایی و قدرتی که در دست داری ارزشش را ندارد اگر باعث شود به بیراهه بروی. از انجام کارهایی که پس از آن پشیمانی به همراه دارند خودداری کن.
ز سیر آف و رنگ این چمن دل جمع‌ کن بیدل
که هر جا غنچه ‌گردیدی ‌گلت در آستین باشد
هوش مصنوعی: از زیبایی و دلنشینی این چمن به خود بیا و تمرکز کن، زیرا هر جا که گل‌ها شکوفه بزنند، باید گل تو هم در آستینت باشد.

حاشیه ها

1389/08/05 07:11
منصور محمدزاده

خواهشمند است مورد زیر را تصحیح فرمایید:
نادرست:
نمایانم به رنگ سایه از جیب سیه‌روزی
چه باشد رنگ من یارب اگر آیینه ین باشد
به لوح حیرتم ثبت است رمز پردهٔ امکان
مثال خوب و زشت‌ آبینه را نقش نگین باشد
درست:
نمایانم به رنگ سایه از جیب سیه‌روزی
چه باشد رنگ من یارب اگر آیینه این باشد
به لوح حیرتم ثبت است رمز پردهٔ امکان
مثال خوب و زشت‌ آیینه را نقش نگین باشد