گنجور

غزل شمارهٔ ۱۱۹۵

گر بوی وفا را نفس آیینه نباشد
این داغ دل اولی‌ست‌ که در سینه نباشد
صد عمر ابد هیچ نیرزد به‌گذشتن
امروز خوشی هست اگر دینه نباشد
لعل تو مبراست ز افسون مکیدن
این پستهٔ تر مصرف لوزینه نباشد
تکرار مبندید بر اوراق تجدّد
تقویم نفس را خط پارینه نباشد
بر شیخ دکانداری ریش است مسلم
خرس این همه سوداگر پشمینه نباشد
زاهد به نظر می‌کند از دور سیاهی
این صبح قیامت شب آدینه نباشد
لب‌کم شکند مهر ودیعتکدهٔ راز
گر تشنهٔ رسوایی گنجنیه نباشد
از دل چو نفس می‌گذری سخت جنونی‌ست
ای بیخبر این خانهٔ آیینه نباشد
گر حرف وفا سکته فروشد به تامّل
در رشتهٔ الفت‌ گره کینه نباشد
چون صبح اگریک نفس از خویش برآیی
تا بام فلک پیچ و خم زینه نباشد
بیدل حذر از آفت پیوند علایق
امید که در دلق تو این پینه نباشد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر بوی وفا را نفس آیینه نباشد
این داغ دل اولی‌ست‌ که در سینه نباشد
هوش مصنوعی: اگر آینه نتواند بوی وفا را به ما منتقل کند، این تنها درد دل نیست که در سینه‌ام وجود دارد.
صد عمر ابد هیچ نیرزد به‌گذشتن
امروز خوشی هست اگر دینه نباشد
هوش مصنوعی: هیچ‌چیزی به اندازه‌ی لذت امروز ارزش ندارد، حتی اگر صد عمر جاودانه هم داشته باشیم. اگر این لحظه خوشی وجود نداشته باشد، زندگی بی‌فایده است.
لعل تو مبراست ز افسون مکیدن
این پستهٔ تر مصرف لوزینه نباشد
هوش مصنوعی: لب‌های تو آزاد از سحر و جادو هستند؛ مانند پستهٔ تر که نباید به‌جای لوزینه مصرف شود.
تکرار مبندید بر اوراق تجدّد
تقویم نفس را خط پارینه نباشد
هوش مصنوعی: برگه‌های نو را با گذشته پر نکنید، زیرا تقویم نفس شما باید از خطاهای گذشته پاک باشد.
بر شیخ دکانداری ریش است مسلم
خرس این همه سوداگر پشمینه نباشد
هوش مصنوعی: این غزل به طور غیرمستقیم به مسأله‌ای اجتماعی اشاره دارد. در اینجا، فردی به وضوح می‌گوید که شخصیتی که به نظر می‌رسد دلسوز و آگاه باشد، در واقع نمی‌تواند به آسانی به منافع دیگران کمک کند. همچنین، می‌توان برداشت کرد که ظواهر ممکن است فریبنده باشند و افراد با ریش و لباس‌های زیبا لزوماً شخصیت معتبر و قابل اعتمادی ندارند. در واقع، شخصی که ظاهراً در مقام رهبری یا مشاوره قرار دارد، ممکن است به اندازه کافی توانایی یا صداقت برای انجام این نقش را نداشته باشد.
زاهد به نظر می‌کند از دور سیاهی
این صبح قیامت شب آدینه نباشد
هوش مصنوعی: زاهد از دور به نظرش می‌رسد که سیاهی این صبح قیامت شب آدینه نیست.
لب‌کم شکند مهر ودیعتکدهٔ راز
گر تشنهٔ رسوایی گنجنیه نباشد
هوش مصنوعی: اگر کسی به راز و محبت کسی اشاره کند، او را باید در نظر داشته باشد که اگر تشنهٔ رسوایی و فاش شدن secretos نباشد.
از دل چو نفس می‌گذری سخت جنونی‌ست
ای بیخبر این خانهٔ آیینه نباشد
هوش مصنوعی: اگر از دل من عبور کنی، بدان که این کار جنون‌آمیز است. ای بی‌خبر، اینجا جایی نیست که در آن فقط انعکاس‌ها باشد.
گر حرف وفا سکته فروشد به تامّل
در رشتهٔ الفت‌ گره کینه نباشد
هوش مصنوعی: اگر قول وفا دچار تردید شود و در دوستی متوقف گردد، دیگر جای کینه و دشمنی وجود نخواهد داشت.
چون صبح اگریک نفس از خویش برآیی
تا بام فلک پیچ و خم زینه نباشد
هوش مصنوعی: وقتی که صبح یکی از نفس‌های خود را آزاد کنی، دیگر هیچ پیچ و خمی در مسیر آسمان وجود نخواهد داشت.
بیدل حذر از آفت پیوند علایق
امید که در دلق تو این پینه نباشد
هوش مصنوعی: از وابستگی به امیدها و آرزوها بپرهیز، زیرا در این لباس که پوشیده‌ای، نشانه‌ای از این پیوندها وجود ندارد.