غزل شمارهٔ ۱۱۹۱
هرچند دل از وصل قدحنوش نباشد
رحمی که زیاد تو فراموش نباشد
حرفی که بود بیاثر ساز دعایت
یارب به زبان ناید و در گوش نباشد
جاییکه بهگردش زند انداز نگاهت
چندان که نظرکار کند هوش نباشد
آنجا که ادب قابل دیدارپرستیست
واکردن مژگان کم از آغوش نباشد
در دیر محبت که ادب آینهدارست
خاموش به آن شعله که خاموش نباشد
گویند به صحرای قیامت سحری هست
یارب که جز آن صبح بناگوش نباشد
خلقیست خجالتکش مخموری و مستی
این خمکده را غیر عرق جوش نباشد
سر تا قدم وضع حباب است خمیدن
حمال نفس جز به چنین دوش نباشد
بیدل چه خیال است کمال تو نهفتن
آیینهٔ خورشید نمد پوش نباشد
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هرچند دل از وصل قدحنوش نباشد
رحمی که زیاد تو فراموش نباشد
هوش مصنوعی: اگرچه دل از نوشیدن شراب وصل عاری است، اما رحمی که به یاد تو نیست، هیچگاه فراموش نخواهد شد.
حرفی که بود بیاثر ساز دعایت
یارب به زبان ناید و در گوش نباشد
هوش مصنوعی: دعای کسی که در دلش به آن چیز توجهی ندارد، تاثیری ندارد و نمیتواند به زبان بیاید یا در گوش کسی برسد.
جاییکه بهگردش زند انداز نگاهت
چندان که نظرکار کند هوش نباشد
هوش مصنوعی: هر جایی که نگاهت به آنجا بیفتد و به گردش درآید، بهقدری تأثیرگذار است که انسان نمیتواند به فکر و استدلال بپردازد.
آنجا که ادب قابل دیدارپرستیست
واکردن مژگان کم از آغوش نباشد
هوش مصنوعی: در جایی که احترام و ادب ارزشمند است، باز کردن پلکها و نگاه کردن به دیگران کمتر از باز کردن آغوش و استقبال از آنها نیست.
در دیر محبت که ادب آینهدارست
خاموش به آن شعله که خاموش نباشد
هوش مصنوعی: در مکان محبت، جایی که آداب و ادب برقرار است، باید با دقت و سکوت رفتار کرد و به آن عشق و حرارتی که هرگز خاموش نمیشود، توجه داشت.
گویند به صحرای قیامت سحری هست
یارب که جز آن صبح بناگوش نباشد
هوش مصنوعی: میگویند در روز قیامت صبحی وجود دارد که هیچ نوری جز آن صبح در آن روز نخواهد بود.
خلقیست خجالتکش مخموری و مستی
این خمکده را غیر عرق جوش نباشد
هوش مصنوعی: در این مکان، افرادی وجود دارند که به خاطر خجالت، در حالتی از گیجی و مستی هستند و این حالت خاص، تنها به خاطر عرقی که اینجا تولید میشود، ایجاد نشده است.
سر تا قدم وضع حباب است خمیدن
حمال نفس جز به چنین دوش نباشد
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که همهی وجود انسان مانند حبابی شکننده است و تنها در شرایط خاصی میتواند تحت فشار و خمیدگی قرار بگیرد. به عبارت دیگر، انسان در برابر سختیها و فشارهای زندگی، تنها میتواند با تحمل و صبر از خود واکنش نشان دهد.
بیدل چه خیال است کمال تو نهفتن
آیینهٔ خورشید نمد پوش نباشد
هوش مصنوعی: بیدل، چیست آن خیال؟ تو که کمالت در خفاست، مثل این است که بخواهی نور آفتاب را با پارچهای بپوشانی.