غزل شمارهٔ ۱۱۷۲
ز تنگی منفعل گردید دل آفاق پیدا شد
گهر از شرم کمظرفی عرقها کرد دریا شد
ز خود غافل گذشتی فال استقبال زد حالت
نگاه از جلوه پیش افتاد امروز تو فردا شد
تماشای غریبی داشت بزم بیتماشایی
فسونهای تجلی آفت نظاره ما شد
به وهم هوش تاکی زحمت این تنگنا بردن
خوشا دیوانهای کز خویش بیرون رفت و صحرا شد
نفهمیدند این غفلت سوادان معنی صنعی
نظرها بر کجی زد خط خوبان هم چلیپا شد
چو برگردد مزاج از احتیاط خود مشو غافل
سلامت سخت میلرزد بر آن سنگی که مینا شد
درین میخانه خواهی سبحهگردالخواه ساغرکش
همین هوشی که ساز توست خواهد بیخودیها شد
به نومیدی نشستم آنقدر کز خویشتن رفتم
درین ویرانه چون شمعم همان واماندگی پا شد
نشد فرصت دلیل آشیان پروانهٔ ما را
شراری در فضای وهم بال افشاند و عنقا شد
تأمل رتبهٔ افکار پیدا می کند بیدل
به خاموشی نفسها سوخت مریم تا مسیحا شد
غزل شمارهٔ ۱۱۷۱: به امیدِ فنا تاب و تبِ هستی گوارا شدغزل شمارهٔ ۱۱۷۳: صفا داغ کدورت گشت سامان من و ما شد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز تنگی منفعل گردید دل آفاق پیدا شد
گهر از شرم کمظرفی عرقها کرد دریا شد
هوش مصنوعی: از تنگی و فشار، دل جهان دچار تغییر شد و گوهرهایی از عمق وجود پیدا شدند؛ این زیباییها به خاطر شرم از کمبود خود به وجود آمدند و مانند دریا، پر از عرق و تلاش شدند.
ز خود غافل گذشتی فال استقبال زد حالت
نگاه از جلوه پیش افتاد امروز تو فردا شد
هوش مصنوعی: تو در غفلت از خود بودی و به سمت آینده نگریستی، حالتی که به تو دست داد از زیباییهایی بود که در پیش رو قرار داشت و امروز، به جای فردا، خودش را نمایان کرد.
تماشای غریبی داشت بزم بیتماشایی
فسونهای تجلی آفت نظاره ما شد
هوش مصنوعی: در این بزم که هیچ تماشاگری وجود ندارد، نظارهگر زیباییهایی هستیم که جلب توجه میکنند و این زیباییها مانند جادو ما را به خود جذب میکنند.
به وهم هوش تاکی زحمت این تنگنا بردن
خوشا دیوانهای کز خویش بیرون رفت و صحرا شد
هوش مصنوعی: بهنظر میرسد که شاعر به این موضوع اشاره میکند که فردی با فهم و هوش، در شرایط سخت و تنگنا ممکن است دچار محدودیت شود. اما خوشبختانه یک دیوانه وجود دارد که از قید و حصار خود رهایی پیدا کرده و به آزادی و فضاهای وسیع روی آورده است. این دیوانه به نوعی به زندگی و حقیقتی عمیقتر دست یافته که هوش و درک معمولی نتوانسته به آنها دست پیدا کند.
نفهمیدند این غفلت سوادان معنی صنعی
نظرها بر کجی زد خط خوبان هم چلیپا شد
هوش مصنوعی: آنها متوجه نشدند که این غفلت چه معنایی دارد و به همین دلیل، نگاهها به نادرستی منحرف شد. در این بین، حتی آثار زیبا هم دچار نقص و ایراد گردید.
چو برگردد مزاج از احتیاط خود مشو غافل
سلامت سخت میلرزد بر آن سنگی که مینا شد
هوش مصنوعی: وقتی که حال و وضعیت بدن از حالت احتیاط خارج شد، نباید بیتوجه باشی؛ زیرا سلامتی ممکن است به شدت در خطر بیفتد، همانطور که بر سنگی که به مینا تبدیل شده است، لرزش وجود دارد.
درین میخانه خواهی سبحهگردالخواه ساغرکش
همین هوشی که ساز توست خواهد بیخودیها شد
هوش مصنوعی: در این میخانه اگر میخواهی دانهای سبحه بگردانی یا ساغر پر کن، باید بدان که همین هوشیاری که با آن ساز میزنی، باعث میشود که به حال بیخودی درآیی.
به نومیدی نشستم آنقدر کز خویشتن رفتم
درین ویرانه چون شمعم همان واماندگی پا شد
هوش مصنوعی: به خاطر ناامیدی، آنقدر در دلتنگی نشستم که انگار خودم را فراموش کردم. در این دنیای خراب و ویران، مثل شمعی هستم که به خاطر ناتوانی و بیحالیام خاموش شدهام.
نشد فرصت دلیل آشیان پروانهٔ ما را
شراری در فضای وهم بال افشاند و عنقا شد
هوش مصنوعی: فرصتی فراهم نشد تا دلیل و نشانهٔ خانهٔ پروانهٔ ما را بگوییم؛ شعلهای در فضای خیال، بال ما را پراکنده کرد و دیگر نظارهگر نشدیم.
تأمل رتبهٔ افکار پیدا می کند بیدل
به خاموشی نفسها سوخت مریم تا مسیحا شد
هوش مصنوعی: با تمرکز بر افکار و تأمل در آنها، بیدل به عمق خاموشی و سکوت نفسها پی میبرد. مریم با فداکاری و عشق خود، به مسیحا تبدیل میشود.