گنجور

غزل شمارهٔ ۱۱۷۰

هوس تعین خواجگی‌، به نیاز بنده نمی‌رسد
رگ ‌گردنی که علم کنی‌، به سر فکنده نمی‌رسد
ز طنین غلغلهٔ مگس‌، به فلک رسیده پر هوس
همه سوست باد بروت و بس‌، که به پشم کنده نمی‌رسد
ز ریاض انس چه بو برد، سگ و خوک عالم هرزه‌تک
که به غیر حسرت مزبله به دماغ‌گنده نمی‌رسد
پی قطع الفت این و آن‌، مددی به روی تنک رسان
که به تیغ تا نزنی فسان‌، به دم برنده نمی‌رسد
زهوس قماشی سیم و زر، به جنون قبای حیا مدر
که تکلفات لباسها، به حضور ژنده نمی‌رسد
همه راست ناز شکفتنی، همه جاست عیش دمیدنی
من ازاین چمن به چه گل رسم‌،‌که لبم به خنده نمی‌رسد
مگراز فنا رسد آرزو، به صفای آینه مشربی
که خراش تختهٔ زندگی ز نفس برنده نمی‌رسد
به عروج منظرکبریا، نرسیده‌گرد تلاش ما
تو ز سجده بال ادب‌گشا، به فلک پرنده نمی‌رسد
به پناه زخم محبتی‌، من بیدل ایمنم از تعب
که دوباره زحمت جانکنی به نگین‌کنده نمی‌رسد

اطلاعات

وزن: متفاعلن متفاعلن متفاعلن متفاعلن
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هوس تعین خواجگی‌، به نیاز بنده نمی‌رسد
رگ ‌گردنی که علم کنی‌، به سر فکنده نمی‌رسد
هوش مصنوعی: تمایل به برتری و قدرت، به نیاز و خواهش فرد وابسته‌ای نمی‌رسد. یعنی نیازی که به خاطر آن در تلاش هستیم، ممکن است به ما نرسد؛ زیرا گاهی اوقات، هیچ تلاشی نمی‌تواند ما را به بالاترین مقام و موقعیت برساند.
ز طنین غلغلهٔ مگس‌، به فلک رسیده پر هوس
همه سوست باد بروت و بس‌، که به پشم کنده نمی‌رسد
هوش مصنوعی: صدای نازک و آزاردهنده مگس، به دل آسمان و در همه جا پیچیده و باعث شده است که هوای اطراف، تحت تأثیر قرار گیرد. اما این صدا و اثرش به قدری سطحی و نازک است که هرگز به عمق و substance واقعی نمی‌رسد.
ز ریاض انس چه بو برد، سگ و خوک عالم هرزه‌تک
که به غیر حسرت مزبله به دماغ‌گنده نمی‌رسد
هوش مصنوعی: از باغ دوستی چه بهره‌ای می‌برد، که سگ و خوک دنیای هرزه فقط به حسرت زباله‌ای به بینی کثیف خود نمی‌رسند.
پی قطع الفت این و آن‌، مددی به روی تنک رسان
که به تیغ تا نزنی فسان‌، به دم برنده نمی‌رسد
هوش مصنوعی: برای برقراری ارتباط و دوستی میان افراد مختلف، باید کمکم کنید که به دیگران نزدیک شوم. تا زمانی که به کسی آسیب نرسانم و درگیر جنگ و نزاع نشوم، نمی‌توانم به آرامش و آرامش واقعی دست پیدا کنم.
زهوس قماشی سیم و زر، به جنون قبای حیا مدر
که تکلفات لباسها، به حضور ژنده نمی‌رسد
هوش مصنوعی: لباس‌های زیبا و گران‌قیمت نمی‌توانند به تنهایی نشان‌دهنده شخصیت و ارزش انسانی باشند. حقیقت و حیا درونی افراد از هر زیور و لباس زیباتر است و این نکته را نمی‌توان با ظاهری آراسته پنهان کرد.
همه راست ناز شکفتنی، همه جاست عیش دمیدنی
من ازاین چمن به چه گل رسم‌،‌که لبم به خنده نمی‌رسد
هوش مصنوعی: همه چیز در این دنیا زیبایی و لذت را به همراه دارد، اما من نمی‌دانم به کدام گل در این باغ بروم، چون لبخندم به هیچ کجا نمی‌رسد.
مگراز فنا رسد آرزو، به صفای آینه مشربی
که خراش تختهٔ زندگی ز نفس برنده نمی‌رسد
هوش مصنوعی: آرزوها از بین نمی‌روند، مانند آینه‌ای که پاک و بی‌نقص است، زیرا نشانه‌های زندگی نمی‌توانند آن را خدشه‌دار کنند.
به عروج منظرکبریا، نرسیده‌گرد تلاش ما
تو ز سجده بال ادب‌گشا، به فلک پرنده نمی‌رسد
هوش مصنوعی: با اینکه ما تلاش می‌کنیم تا به مقام والایی دست یابیم، اما تا زمانی که فروتنی و ادب را حفظ نکنیم، مانند پرنده‌ای خواهیم بود که به آسمان نمی‌رسد.
به پناه زخم محبتی‌، من بیدل ایمنم از تعب
که دوباره زحمت جانکنی به نگین‌کنده نمی‌رسد
هوش مصنوعی: به خاطر محبتی که به من داده شده، احساس امنیت می‌کنم و دیگر نگران زحمت‌های سخت نیستم زیرا این محبت نمی‌گذارد دوباره به مشکلات سنگین روبرو شوم.