غزل شمارهٔ ۱۱۵۸
جایی که شکوهها به صف زیر و بم رسد
حلوای آشتی است دو لبگر به هم رسد
پوشیدن است چشم ز خاک غبارخیز
زان سفله شرمکن که به جاه وحشم رسد
تغییر وضع ما ز تریهای فطرت است
خط بینسق شود چو به اوراق نم رسد
ساغرکش و، عیارکمال دماغگیر
تا میوه آفتاب نخورده است کم رسد
ناایمنی به عالم دل نارسیدن است
آهو ز رم برآید اگرتا حرم رسد
در دست جهد نیست عنان سبکروان
هرجا رسد خیال و نظر بیقدم رسد
قسمت نفسشمار درنگ و شتاب نیست
باور مکن که نان شبت صبحدم رسد
ای زندگی به حسرت وصل اضطراب چیست
بنشین دمی که قاصد ما از عدم رسد
هنگام انفعال حزین است لاف مرد
چون نمکشیدکوس برآواز خم رسد
یک قطره درمحیط تهی ازمحیط نست
ما را ز بخشش تو که داری چه کم رسد
بیدل گشودن لبت افشای راز ماست
معنی به خط ز جاده شق قلم رسد
غزل شمارهٔ ۱۱۵۷: کیست کز جهد به آن انجمن ناز رسدغزل شمارهٔ ۱۱۵۹: سَحَرِ طلوعِ گلِ دعا که مرادِ اهلِ هِمَم رسد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جایی که شکوهها به صف زیر و بم رسد
حلوای آشتی است دو لبگر به هم رسد
هوش مصنوعی: هر جا که غم و نالهها به نظم و ترتیب درآید، آشتی و صلح مانند حلوایی شیرین خواهد بود، اگر دو لب (دو طرف دعوا) به یکدیگر نزدیک شوند و با هم صحبت کنند.
پوشیدن است چشم ز خاک غبارخیز
زان سفله شرمکن که به جاه وحشم رسد
هوش مصنوعی: چشم خود را از خاک و گرد و غبار پاک کن، زیرا که از این پایینتر ننگی نیست که به مقام و عظمت برسد.
تغییر وضع ما ز تریهای فطرت است
خط بینسق شود چو به اوراق نم رسد
هوش مصنوعی: تغییر وضعیت ما بخشی از طبیعت انسانی است و اگر برگهها به رطوبت دچار شوند، نوشتههای نامنظم و ناخوانا خواهند شد.
ساغرکش و، عیارکمال دماغگیر
تا میوه آفتاب نخورده است کم رسد
هوش مصنوعی: شرابنوش و باهوش، تا زمانی که میوههای شیرین آفتاب نرسیدهاند، خود را از لذتها محروم نساز.
ناایمنی به عالم دل نارسیدن است
آهو ز رم برآید اگرتا حرم رسد
هوش مصنوعی: ناامنی به دلی که هنوز به آرامش نرسیده است مربوط میشود؛ حتی اگر آهو از ترس بگریزد و به مکانی امن برسد، باز هم در خطر است.
در دست جهد نیست عنان سبکروان
هرجا رسد خیال و نظر بیقدم رسد
هوش مصنوعی: در تلاش و کوشش، تسلط بر امور دشوار است و در هر جا که خیال و اندیشه به آن برسد، بدون نیاز به حرکت و تلاش، آنجا حضور پیدا میکند.
قسمت نفسشمار درنگ و شتاب نیست
باور مکن که نان شبت صبحدم رسد
هوش مصنوعی: سرنوشت انسان به تأخیر و عجله مربوط نمیشود، پس این را باور نکن که صبح زود خواستهها و نیازهای شبات برآورده خواهد شد.
ای زندگی به حسرت وصل اضطراب چیست
بنشین دمی که قاصد ما از عدم رسد
هوش مصنوعی: ای زندگی، چرا باید به خاطر حسرت وصال شادکامی، در اضطراب باشی؟ لحظهای توقف کن تا پیامی از چیزهای نابود شده به ما برسد.
هنگام انفعال حزین است لاف مرد
چون نمکشیدکوس برآواز خم رسد
هوش مصنوعی: زمانی که انسان دچار ناامیدی و بیحالی میشود، دیگر نمیتواند از خود شجاعت و قدرت نشان دهد. در این حالت، مانند شیری که به خواب رفته، جاودانه منقوش و سرشار از آواز نمیشود و نمیتواند بر خویشتن فخر کند.
یک قطره درمحیط تهی ازمحیط نست
ما را ز بخشش تو که داری چه کم رسد
هوش مصنوعی: یک قطره در فضایی خالی برای ما از بخشش تو که چیزی از قدرت و عظمت تو کم نمیکند.
بیدل گشودن لبت افشای راز ماست
معنی به خط ز جاده شق قلم رسد
هوش مصنوعی: وقتی لبان تو را باز میکنم، راز دلمان فاش میشود. این معنی به راحتی و به شیوهای واضح قابل بیان است.