غزل شمارهٔ ۱۱۵۷
کیست کز جهد به آن انجمن ناز رسد
سرمهگردیم مگر تا به تو آواز رسد
درخور غفلت دل دعوی پیدایی ماست
همه محویمگر آیینه به پرداز رسد
حذر ای شمع ز تشویش زبانآرایی
که مبادا سر حرفت به لبگاز رسد
ما و من آینهدار دو جهان رسواییست
هستی آن عیب نداردکه به غمّاز رسد
سر به جیب از نفس شمع عرق میریزد
یعنی آب است نوایی که به این ساز رسد
حشر آتش همهجا آینهٔ سوختن است
آه از انجام غروری که به آغاز رسد
هستیام نیستی انگاشتنی میخواهد
ورنه آن رنگ ندارم که به پرواز رسد
خاکساری اثر چون و چرا نپسندد
عجز بر هرچه زند سرمه به آواز رسد
مدعی درگذر از دعوی طرز بیدل
سحر مشکل که به کیفیت اعجاز رسد
غزل شمارهٔ ۱۱۵۶: سراغت از چمن کبریا که میپرسدغزل شمارهٔ ۱۱۵۸: جایی که شکوهها به صف زیر و بم رسد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کیست کز جهد به آن انجمن ناز رسد
سرمهگردیم مگر تا به تو آواز رسد
هوش مصنوعی: کیست که بتواند با تلاش به آن مجلس دلانگیز برسد؟ ما باید کوشش کنیم تا به تو خبر برسد و با تو سخن بگوید.
درخور غفلت دل دعوی پیدایی ماست
همه محویمگر آیینه به پرداز رسد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که دلها به راحتی میتوانند دچار غفلت شوند و البته ما نیز در این حالت ممکن است خود را به شکلی خاص نشان دهیم. اما اگر کسی از ما به حقیقت نگاه کند و به عمق وجود ما پی ببرد، متوجه خواهد شد که ما به طور کامل در حال غوطهور شدن در این دنیا هستیم.
حذر ای شمع ز تشویش زبانآرایی
که مبادا سر حرفت به لبگاز رسد
هوش مصنوعی: مواظب باش ای شمع، از جلوههای بیهوده و پرحرفی، چون ممکن است که در اثر این حرفها، به دردسری دچار شوی.
ما و من آینهدار دو جهان رسواییست
هستی آن عیب نداردکه به غمّاز رسد
هوش مصنوعی: ما و همان آینهای که دو جهان را نشان میدهد، رسوایی و عیب وجود ندارد، چرا که به کسی که عیبجوست، خواهد رسید.
سر به جیب از نفس شمع عرق میریزد
یعنی آب است نوایی که به این ساز رسد
هوش مصنوعی: شمع به خاطر حرارت و نوری که دارد، عرق میریزد. این عرق، به نوعی نماد احساسات و صداهایی است که در ارتباط با ساز و موسیقی به وجود میآید. این بیت به عمق احساسات و تاثیراتی که موسیقی میتواند بر انسان بگذارد اشاره دارد.
حشر آتش همهجا آینهٔ سوختن است
آه از انجام غروری که به آغاز رسد
هوش مصنوعی: جایی که آتش فراگیر است، همهجا نشانهای از سوختن دیده میشود. افسوس بر پایان غروری که به آغاز برمیگردد.
هستیام نیستی انگاشتنی میخواهد
ورنه آن رنگ ندارم که به پرواز رسد
هوش مصنوعی: وجود من نیاز به درک و انتقال دارد، وگرنه من آن جلوهای را ندارم که بتوانم در آسمان پرواز کنم.
خاکساری اثر چون و چرا نپسندد
عجز بر هرچه زند سرمه به آواز رسد
هوش مصنوعی: خاکساری و تسلیم در برابر مسائل را هیچکس نمیپسندد و اگر کسی نتواند بر مشکلات غلبه کند، در واقع در نهایت فقط به صدای ناله و گریهاش خواهد رسید.
مدعی درگذر از دعوی طرز بیدل
سحر مشکل که به کیفیت اعجاز رسد
هوش مصنوعی: مدعی به راحتی از بحثهای خود میگذرد، اما بیدل به گونهای خاص و عمیق با مشکلات سحرآمیز مواجه میشود که ممکن است به ویژگیهایی شگفتانگیز نزدیک شود.
حاشیه ها
1394/11/26 17:01
مجتبی خراسانی
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین
بیدل، میرزا عبدالقادر عظیم آبادی، پیر میکدۀ سخندانی و افلاطون خم نشین یونان معانی است. که را قدرت که به طرزتراشی او تواند رسید. و که را طاقت که کمان بازوی او تواند کشید.
چنانچه خود جرس دعوی می جنباند:
مدعی، در گذر از دعوی طرز بیدل/سحر، مشکل که به کیفیت اعجاز رسد