غزل شمارهٔ ۱۱۵۵
دگر تظلم ما عاجزانکجا برسد
بس است نالهٔ ماگر بهگوش ما برسد
به خاک منتظرانت بهارکاشتهاند
بیا ز چشم دهیم آب تا حنا برسد
کسی به می نکند چارهٔ خمار وفا
پیامی از تو رسد قا دماغ ما برسد
سبکروان ز غم زاه و منزل آزادند
صدا ز خویشگذشتهست هر کجا برسد
تمامی خط پرگار بیکمالی نیست
دعا کنید سر ما به نقش پا برسد
ز آه، بیجگر چاک بهره نتوان برد
گشودنیست در خانه تا هوا برسد
ز سعی قامت خم گشته چشم آن دارم
که رفته رفته به آن طرهٔ دوتا برسد
ستمکش هوس نارسای اقبالم
به استخوان رسدم کار تا هما برسد
دماغ شکوه ندارم وگرنه میگفتم
به دوستان ز فراموشیام دعا برسد
به عالمیکه امل میکشد محاسن شیخ
کراست تاب رسیدن مگر قضا برسد
زکوشش استکه دستت به دامنی نرسد
اگر دراز کنی پا به مدعا برسد
چنین که صرف طمع کردی آبرو بیدل
عرق کجاست اگر نوبت حیا برسد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دگر تظلم ما عاجزانکجا برسد
بس است نالهٔ ماگر بهگوش ما برسد
هوش مصنوعی: تظلم و شکایت ما در این دنیا به جایی نمیرسد و صدای ناله ما حتی اگر به خود ما هم برسد کافی نیست.
به خاک منتظرانت بهارکاشتهاند
بیا ز چشم دهیم آب تا حنا برسد
هوش مصنوعی: بر روی زمین کسانی که منتظرند، بهار کاشتهاند. بیا از چشمانمان آب بریزیم تا حنا به بار نشیند.
کسی به می نکند چارهٔ خمار وفا
پیامی از تو رسد قا دماغ ما برسد
هوش مصنوعی: کسی به نوشیدن شراب برای فراموشی درد وفا نیاز ندارد؛ کافی است پیامی از تو بیاید تا بر دل ما آرامش بخشد.
سبکروان ز غم زاه و منزل آزادند
صدا ز خویشگذشتهست هر کجا برسد
هوش مصنوعی: آزاداندیشان از درد و رنج زندگی رهایی دارند و هر جا که بروند، صدای گذشتهی خود را با خود حمل میکنند.
تمامی خط پرگار بیکمالی نیست
دعا کنید سر ما به نقش پا برسد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در زندگی، مانند خطی که با پرگار میکشیم، همیشه نمیتوانیم به کمال و مطلوب برسیم. اما امیدواریم که در نهایت به جایی برسیم که بهراحتی بتوانیم اثرات و نشانههای خوب و مثبت خود را در زندگی خود و دیگران مشاهده کنیم.
ز آه، بیجگر چاک بهره نتوان برد
گشودنیست در خانه تا هوا برسد
هوش مصنوعی: از درد و آه نمیتوان بهرهای برد. باید در را باز کرد تا هوای تازه به داخل بیاید.
ز سعی قامت خم گشته چشم آن دارم
که رفته رفته به آن طرهٔ دوتا برسد
هوش مصنوعی: به خاطر تلاشهایم، قامت من خم شده و چشمم به دنبال آن است که به آن دستهٔ دوگانه موی او برسم که به تدریج نزدیکتر میشود.
ستمکش هوس نارسای اقبالم
به استخوان رسدم کار تا هما برسد
هوش مصنوعی: ستمکش به دنبال آرزوهای ناپخته و ناکامل من است و این وضعیت به عمق وجودم نفوذ کرده است تا جایی که کار من به جایی میرسد که به شناختی عمیق و کامل برسم.
دماغ شکوه ندارم وگرنه میگفتم
به دوستان ز فراموشیام دعا برسد
هوش مصنوعی: من به خاطر شکوه و عظمت، دست نمیزنم به بیان دلنوشتههایم وگرنه به دوستانم میگفتم که برای فراموشیام دعا کنند.
به عالمیکه امل میکشد محاسن شیخ
کراست تاب رسیدن مگر قضا برسد
هوش مصنوعی: در جهانی که افراد تلاش میکنند و زحمت میکشند، چه کسی میتواند به جایی برسد و به خواستههایش نائل شود، مگر اینکه سرنوشت این فرصت را برایش مهیا کند.
زکوشش استکه دستت به دامنی نرسد
اگر دراز کنی پا به مدعا برسد
هوش مصنوعی: اگر تلاش کنی و کار را با کوشش انجام دهی، دستت به هدف نخواهد رسید. اما اگر به درستی و با اراده جلو بروی، به آنچه میخواهی خواهی رسید.
چنین که صرف طمع کردی آبرو بیدل
عرق کجاست اگر نوبت حیا برسد
هوش مصنوعی: اگر تنها به فکر منافع خود باشی و هیچ توجهی به احساسات دیگران نداشته باشی، در آن صورت وقتی که زمان احترام و قدردانی برسد، چه جایی برای اعتبار و آبرو باقی میماند؟