غزل شمارهٔ ۱۱۵۳
بر رمز کارگاه ازل کیست وارسد
ما خود نمیرسیم مگرعجزما رسد
هر شیوهای کمینگر ایجاد رتبهایست
شکل غبار ناشدهکی بر هوا رسد
فهم شباب قابل تحقیق ضعف نیست
پیریست فطرتیکه به قد دوتا رسد
ما را چو شمع کشته اگر اوج بینش است
کم نیست ا-بنکه سعی نگه تا به پا رسد
در وادیی که منزل و ره جمله رفتنیست
اندیشه رفته است ز خود تا کجا رسد
آیینه را به قسمت حیرت قناعتیست
زین جوش خون بس است که رنگی به ما رسد
تا گرد ما و من به هوا نیست پر فشان
بیدل به کنه ذره رسیدن کرا رسد
غزل شمارهٔ ۱۱۵۲: به طراز دامن ناز و چه ز خاکساری ما رسدغزل شمارهٔ ۱۱۵۴: همّت از گردنکشی مشکل به استغنا رسد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بر رمز کارگاه ازل کیست وارسد
ما خود نمیرسیم مگرعجزما رسد
هوش مصنوعی: کیست که بتواند به راز کارگاه ازل پی ببرد؟ ما خود نمیتوانیم به این راز دست پیدا کنیم، مگر اینکه ناتوانی ما آشکار شود.
هر شیوهای کمینگر ایجاد رتبهایست
شکل غبار ناشدهکی بر هوا رسد
هوش مصنوعی: هر روشی که به کار میرود، برای به دست آوردن جایگاهی مانند غباری است که در هوا پراکنده میشود و به چشم نمیآید.
فهم شباب قابل تحقیق ضعف نیست
پیریست فطرتیکه به قد دوتا رسد
هوش مصنوعی: درک جوانی و تواناییهای آن محدود نیست، بلکه این که با گذشت زمان و بالا رفتن سن، به نوعی از طبیعت میرسیم که به نظر میرسد به اندازه دو نفر بزرگ شدهایم.
ما را چو شمع کشته اگر اوج بینش است
کم نیست ا-بنکه سعی نگه تا به پا رسد
هوش مصنوعی: اگر به آتش شمعی مینگری، ما هم کشتهایم برای اوج بلندای بینش. این کم نیست، بلکه باید تلاش کنیم تا هر لحظه ایستادگی و تلاشی از خود نشان دهیم تا به پای خود برسیم.
در وادیی که منزل و ره جمله رفتنیست
اندیشه رفته است ز خود تا کجا رسد
هوش مصنوعی: در مسیری که همه در حال حرکت هستند، تفکر از خود فاصله گرفته و نمیداند به کجا خواهد رسید.
آیینه را به قسمت حیرت قناعتیست
زین جوش خون بس است که رنگی به ما رسد
هوش مصنوعی: آیینه در حیرت و شگفتی خود، تنها به همان جوش و خروش خون ما راضی است که رنگی به آن بخورد.
تا گرد ما و من به هوا نیست پر فشان
بیدل به کنه ذره رسیدن کرا رسد
هوش مصنوعی: تا زمانی که ما و من در فضای بیرونی وجود نداریم، بیدل به عمق ذرهای از وجود نرسیده است. بنابراین، چه کسی میتواند به این عمق برسد؟