غزل شمارهٔ ۱۱۴۷
به گرمی نگه از شعله تاب میریزد
به نرمی سخن از گوهر آب میریزد
طراوت عرق شرم را تماشا کن
چو برگ گل ز نقابش گلاب میریزد
صبا به دامن آن زلف تا زند دستی
غبار شب ز دل آفتاب میریزد
صفای خاطر ما آبیار جلوهٔ اوست
کتان شسته همان ماهتاب می ریزد
به عالمی که کند عشق صنعتآرایی
چمن ز آتش و گلخن ز آب میریزد
ز موجخیز غناکوه و دشت یک دپاست
خیال تشنهلب ما سراب میریزد
به ذوق راحت از افتادگی مشو غافل
که لغزش مژهها رنگ خواب میریزد
بجو ز خاکنشینان سراغ گوهر راز
که نقد گنج ز جیب خراب میریزد
ذخیره دل روشن نمیشود اسباب
که هرچه آینهگیرد درآب میریزد
زمام کار به تعجیل نسپری بیدل
که بال برق شرار از شتاب میریزد
غزل شمارهٔ ۱۱۴۶: مباش غره به سامان این بنا که نریزدغزل شمارهٔ ۱۱۴۸: به هرکجا مژهام رنگ خواب میریزد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به گرمی نگه از شعله تاب میریزد
به نرمی سخن از گوهر آب میریزد
هوش مصنوعی: نگاه گرم و پرشور مانند شعلهای روشن است که با نرمی و لطافت، کلامی زیبا و ارزشمند را همچون جواهری از عمق وجودش میریزد.
طراوت عرق شرم را تماشا کن
چو برگ گل ز نقابش گلاب میریزد
هوش مصنوعی: به تماشای طراوت عرق شرم او بنشین، مانند برگ گل که از زیر نقابش گلاب میبارد.
صبا به دامن آن زلف تا زند دستی
غبار شب ز دل آفتاب میریزد
هوش مصنوعی: باد صبحگاهی دستش را به زلف آن معشوق میزند و غبار شب را از دل میزداید، مانند آفتابی که میتابد.
صفای خاطر ما آبیار جلوهٔ اوست
کتان شسته همان ماهتاب می ریزد
هوش مصنوعی: آرامش و خوشی ما به خاطر زیباییهای اوست، مانند اینکه اثر نور ماه بر کتان تمیز شده نمایان میشود.
به عالمی که کند عشق صنعتآرایی
چمن ز آتش و گلخن ز آب میریزد
هوش مصنوعی: به جهانی که عشق، زیباییهایش را مانند باغی میآفریند، از آتش و آب میسازد.
ز موجخیز غناکوه و دشت یک دپاست
خیال تشنهلب ما سراب میریزد
هوش مصنوعی: از امواج سرسبز کوهها و دشتها، خیالی که تشنهلب است، مانند سرابی به تصویر کشیده میشود.
به ذوق راحت از افتادگی مشو غافل
که لغزش مژهها رنگ خواب میریزد
هوش مصنوعی: هرگز از پیگیری لذت و آرامش غافل نشو، زیرا غفلت میتواند تو را به خواب غفلت فرو ببرد.
بجو ز خاکنشینان سراغ گوهر راز
که نقد گنج ز جیب خراب میریزد
هوش مصنوعی: از افرادی که در دنیای مادّی و روزمره زندگی میکنند، دنبال کسانی بگرد که به راز و حقایق عمیق دست یافتهاند، زیرا آنها گنجینههای ارزشمندی را از دل زندگی معمولی به نمایش میگذارند.
ذخیره دل روشن نمیشود اسباب
که هرچه آینهگیرد درآب میریزد
هوش مصنوعی: دل انسان، مانند گنجینهای است که روشنایی و زیبایی در آن نهفته است. اما این زیبایی با چیزهای بیارزش فاش نمیشود؛ چرا که هرچه در آینهای بگذارد، اگر در آب بیفتد، به راحتی از بین میرود.
زمام کار به تعجیل نسپری بیدل
که بال برق شرار از شتاب میریزد
هوش مصنوعی: کاملاً عجله نکن و کار را به شتاب نینداز، چون گاهی اوقات سرعت و شتاب مانند برق و آتش، نتایج غیرمنتظره و خطرناکی به همراه دارد.