گنجور

غزل شمارهٔ ۱۱۴۶

مباش غره به سامان این بنا که نریزد
جهان طلسم غبارست ازکجا که نریزد
مکش ز جرات اظهار شرم تهمت شوخی
عرق دمی شود آیینهٔ حیا که نریزد
به جدگرفتن تدبیر انتقام چه لازم
همانقدر دم تیغت تنک‌نما که نریزد
قدح به خاک زدیم از تلاش صحبت دونان
نداشت آن همه موج آبروی ما که نریزد
به‌گوش منتظران ترانهٔ غم عشقت
فسانهٔ شبخون دارد آن صدا که نریزد
دل ستمکش بیحاصلی چو آبله دارم
کسی‌کجا برد این دانه زیر پا که نریزد
به باد رفتم و بر طبع‌کس نخورد غبارم
دگر چه سحرکند خاک بی‌عصا که نریزد
نثار راه تو دیدم چکیدن آینه اشکی
گرفتم از مژه‌اش برکف دعا که نریزد
خمید پیکرم از انتظار و جان به لب آمد
قدح به یاد توکج کرده‌ام بیا که نریزد
به این حنا که‌ گرفته است خون خلق به ‌گردن
اگر تو دست فشانی چه رنگها که نریزد
غم مروت قاتل‌گداخت پیکر بیدل
مباد خون ‌کس ارزد به این بها که نریزد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مباش غره به سامان این بنا که نریزد
جهان طلسم غبارست ازکجا که نریزد
هوش مصنوعی: به خودت مغرور نشو که این سازه مستحکم است، زیرا ممکن است که ناگهان فرو بریزد. این دنیا پر از راز و نشانه‌هایی است که از کجا می‌دانی چه زمانی چیزی خراب می‌شود.
مکش ز جرات اظهار شرم تهمت شوخی
عرق دمی شود آیینهٔ حیا که نریزد
هوش مصنوعی: از ترس از تهمت و از دیده شدن، خودت را خجالت‌زده نکن. اگر شجاعت داشته باشی، تابش حیا و ادب در وجودت نمایان می‌شود و مانند آینه‌ای می‌درخشد، بدون اینکه باعث ریزش عرق و شرمندگی شود.
به جدگرفتن تدبیر انتقام چه لازم
همانقدر دم تیغت تنک‌نما که نریزد
هوش مصنوعی: انتقام گرفتن نیاز به تدبیر و فکر ندارد؛ چون به اندازه‌ای که می‌توانی ضربه بزنی، خودت را در خطر قرار نده.
قدح به خاک زدیم از تلاش صحبت دونان
نداشت آن همه موج آبروی ما که نریزد
هوش مصنوعی: ما جام را بر زمین زدیم، زیرا در تلاش برای گفتگو با افراد پست، آن همه آبرو و اعتبار ما نمی‌ارزد که از بین برود.
به‌گوش منتظران ترانهٔ غم عشقت
فسانهٔ شبخون دارد آن صدا که نریزد
هوش مصنوعی: صداهای غم‌انگیزی که منتظران عشق می‌شنوند، مانند داستانی است که در غافلگیری شب، به گوش می‌رسد و همچنان ساکت و بی‌صدا باقی می‌ماند.
دل ستمکش بیحاصلی چو آبله دارم
کسی‌کجا برد این دانه زیر پا که نریزد
هوش مصنوعی: دل من، که از ستم و رنج آکنده است، بی‌فائده و بی‌نتیجه مثل آبله‌ای در دلم وجود دارد. کسی هست که این درد و رنج را تحمل کند و این دانه را زیر پا نگذارد، تا مبادا چیزی از آن بریزد و هدر شود.
به باد رفتم و بر طبع‌کس نخورد غبارم
دگر چه سحرکند خاک بی‌عصا که نریزد
هوش مصنوعی: به سوی باد رفتم و هیچ‌کس متوجه نشد که من دیگر چه‌طور می‌توانم خاک را جادو کنم بدون اینکه عصایی داشته باشم که خاک بر زمین بیفتد.
نثار راه تو دیدم چکیدن آینه اشکی
گرفتم از مژه‌اش برکف دعا که نریزد
هوش مصنوعی: برای تو در مسیرت اشک آینه‌ای را دیدم و از مژه‌اش برای دعا گرفتن، این اشک را بر کفم گرفتم تا نریزد.
خمید پیکرم از انتظار و جان به لب آمد
قدح به یاد توکج کرده‌ام بیا که نریزد
هوش مصنوعی: تنها انتظار تو باعث شده که وجودم خم شود و جانم به لب برسد. به خاطر تو جلوه‌ای از عشق را به یاد دارم و آرزو می‌کنم که بیایی تا این عشق رها نشود.
به این حنا که‌ گرفته است خون خلق به ‌گردن
اگر تو دست فشانی چه رنگها که نریزد
هوش مصنوعی: اگر تو دستت را به این حنایی که با خون مردم رنگ گرفته فشار دهی، چه رنگ‌هایی که سرازیر نمی‌شود.
غم مروت قاتل‌گداخت پیکر بیدل
مباد خون ‌کس ارزد به این بها که نریزد
هوش مصنوعی: غم و اندوه به خاطر انسانیت و وفاداری نباید به گونه‌ای باشد که به روح و جسم انسان آسیب برساند. هیچ کس نباید ارزش وجود خود را به خاطر این‌گونه احساسات پایین بیاورد، چرا که جان هیچ‌کس به اندازه‌ای که برای این ناراحتی ارزش قائل باشیم، ارزش ندارد.

حاشیه ها

1398/02/21 17:04
مجید

قدح کج کردن به چه معناست؟

1398/02/21 20:04
محسن،۲

مجید جان
خمید پیکرم از انتظار و جان به لب آمد
قدح به یاد توکج کرده‌ام بیا که نریزد
میگوید درحال شراب ریختن هستم، جامت را بیاور تا هَدَر نرود
منظور تمام بیت اینست :نیمی از عمرم در انتظار تو گذشت ، بیا تا باقیِ آن از کف نرود

1398/02/22 00:04

قدح کج کردن اشاره است به پیر شدن و خمیده گشتن او.
و ریختن کنایه ای است از مرگش.
می خواهد بگو بیا، قبل از اینکه بمیرم.

1398/02/22 00:04

می خواهد بگوید: بیا، قبل از اینکه بمیرم.
: ((

1398/02/22 02:04
ناصر

بیا که نریزد ، یعنی بیا که هدر نرود

1398/09/02 10:12
منتظر

میشه شرح کامل این غزل رو بزارید ممنونم

1398/09/02 10:12
منتظر

میشه شرح کامل این غزل رو بزارید ؟؟ ممنونم

1399/01/22 19:03
حامد

تصاویر در هم تنیده ای است که سالها این شعر را میخوانم و مدهوش می شوم. دل ستم کش بی حاصلی چو ابله دارم/کسی کجا برد این دانه زیرپا که نریزد
تصویر اول: ستم کشی در حال حمل دانه
تصویر دوم: ستم کشی پای آبله از حمل باری درشت
تصویر سوم: ریتخن دانه زیر پا که هم دانه های بار است، هم آبله های پا
تصویر چهارم: بی حاصلی
تصویر پنجم نا نگاشته و خارج از کلمات است، تصویر محبوب