غزل شمارهٔ ۱۱۴۴
وداع کلفتم تا گل کند چاک جگر ریزد
شب از برچیدن دامان گریبان سحر ریزد
نیام فرهاد لیک از دلگرانی کلفتی دارم
که بار نالهٔ من بیستون را از کمر ریزد
در این گلشن چو شبنم از محبت چشم آن دارم
که سرتا پای من بگدازد و یک چشم تر ریزد
مجویید از هجوم آرزو غیر از گداز دل
کف خون است اگر این رنگها بر یکدگر ریزد
جهان را اعتباری هست تا نیرنگ مشتاقی
چو چشم آید به هم، ناچار مژگان از نظر ریزد
سر و برگ اجابت نیست آه حسرت ما را
همان بهتر که این آتش به بنیاد اثر ریزد
محبت کشته را سهل است اشک از دیده افشاندن
که عاشق گرد اگر از دامن افشاند جگر ریزد
هوس پیمایی آمادهست اسباب ندامت را
حذر آن شیوه کز بیحاصلی خاکت به سر ریزد
به انداز خرامش کبک اگر دوزد نظر بیدل
خجالت در غبار نقش پایش بال و پر ریزد
غزل شمارهٔ ۱۱۴۳: تبسم هرکجا رنگ سخن زان لعل تر ریزدغزل شمارهٔ ۱۱۴۵: خرد به عشق کند حیلهساز جنگ و گریزد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
وداع کلفتم تا گل کند چاک جگر ریزد
شب از برچیدن دامان گریبان سحر ریزد
هوش مصنوعی: وداعی دارم که به شدت از دل میجوشد و با هر بار چاک خوردن زخم جگر، شب از زیباییهای سحر خلاصه میشود و دامنش را برمیچیند.
نیام فرهاد لیک از دلگرانی کلفتی دارم
که بار نالهٔ من بیستون را از کمر ریزد
هوش مصنوعی: من همانند نی هستم، اما از درد دل سنگینی دارم که باعث میشود نالههایم به اندازهای سنگین باشد که میتواند کوه بیستون را بشکند.
در این گلشن چو شبنم از محبت چشم آن دارم
که سرتا پای من بگدازد و یک چشم تر ریزد
هوش مصنوعی: در این باغ، مانند شبنم، به محبت منتظر هستم که تمام وجود من را بسوزاند و حتی یک قطره اشک نریزد.
مجویید از هجوم آرزو غیر از گداز دل
کف خون است اگر این رنگها بر یکدگر ریزد
هوش مصنوعی: آرزوهای خود را دنبال نکنید، چرا که جز پر شدن دل از درد و اندوه چیزی به همراه نخواهد داشت. اگر این رنگها با هم ترکیب شوند، نتیجهاش چیزی جز غم و ناامیدی نخواهد بود.
جهان را اعتباری هست تا نیرنگ مشتاقی
چو چشم آید به هم، ناچار مژگان از نظر ریزد
هوش مصنوعی: دنیا ارزش و اعتبار خاصی دارد، اما وقتی نیرنگی مثل آرزو ظاهر میشود، طبیعی است که اشکها از چشم فرو بریزد.
سر و برگ اجابت نیست آه حسرت ما را
همان بهتر که این آتش به بنیاد اثر ریزد
هوش مصنوعی: این بیت به احساسات عمیق و ناراحتی اشاره دارد. شاعر به این نتیجه میرسد که شاید بهتر باشد که آرزوها و حسرتهایش برآورده نشود، زیرا این حسرتها و آتش درون میتواند به تأسف و درد عمیقی منجر شود و در نتیجه تأثیر منفی بر زندگی او بگذارد. به عبارت دیگر، زندگی بدون این آرزوها و حسرتها بهتر است، چرا که میتوانند به همه چیز آسیب برسانند.
محبت کشته را سهل است اشک از دیده افشاندن
که عاشق گرد اگر از دامن افشاند جگر ریزد
هوش مصنوعی: عشق باعث میشود که کسانی که به شدت عاشق هستند، به راحتی اشک بریزند. اما اگر کسی عاشق باشد و به خاطر غم عشق از دامن خود دلشکسته شود، دیگر نمیتواند خود را کنترل کند و قلبش از درد میریزد.
هوس پیمایی آمادهست اسباب ندامت را
حذر آن شیوه کز بیحاصلی خاکت به سر ریزد
هوش مصنوعی: آمادهام به سفر، اما باید مراقب باشم که به راهی نروم که به ندامت و پشیمانی ختم شود. چرا که اگر در این راه بیحاصلی ادامه دهم، عواقب آن به سرم خواهد ریخت و دچار دردسر میشوم.
به انداز خرامش کبک اگر دوزد نظر بیدل
خجالت در غبار نقش پایش بال و پر ریزد
هوش مصنوعی: اگر به شکوه و زیبایی کبک نگاه کنی، بیآنکه از احساس خجالت در درون خود باخبر شوی، احساساتی در تو شکل میگیرد که مانند پرواز کردن و رها شدن است. این احساسات از بین اثرات کوچک و بیاهمیت گذشته شکل میگیرد و تو را به سمت آزادی و پرواز سوق میدهد.