گنجور

غزل شمارهٔ ۱۱۴۲

نشئه دودی است‌ که از آتش می می‌خیزد
نغمه گردی‌ست که ازکوچهٔ نی می‌خیزد
از لب نو خط او گر سخن ایجادکنم
جام را مو به تن از موجهٔ می می‌خیزد
پیرگشتی ز اثرهای امل عبرت‌گیر
ازکمان بهر شکستن رگ وپی می‌خیزد
پیشتاز است خروس نفس از وحشت عمر
گرد جولان همه را گرچه ز پی می‌خیزد
چه خیال‌ست به خون تا به‌گلو ننشیند
هرکه چون شیشه رگ گردن وی می‌خیزد
دل اگر آیینهٔ انجمن امکان نیست
اینقدر نقش تحیر ز چه شی می‌خیزد
عالمی سلسله پیرای جنون است اما
گردباد دگر از وادی حی می‌خیزد
سعی آه ازدل ما پیچ و خم وهم نبرد
جوهر از آینه با مصقله‌ کی می‌خیزد
مشو از آفت دمسردی پیری غافل
دود از طبع نفس موسم دی می‌خیزد
بیدل از بس به غم عشق سراپا گرهم
از دلم ناله به زنجیر چو نی می‌خیزد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نشئه دودی است‌ که از آتش می می‌خیزد
نغمه گردی‌ست که ازکوچهٔ نی می‌خیزد
هوش مصنوعی: این جمله به توصیف حالتی سرخوش کننده و شاداب می‌پردازد که شبیه به بخار دود ناشی از آتش است. همچنین به صدای نغمه‌ای که از کوچه می‌پیچد، اشاره دارد. در واقع، تصویرسازی این جمله به نوعی از لطافت و زیبایی زندگی می‌پردازد که از منابع طبیعی و محیطی به وجود می‌آید.
از لب نو خط او گر سخن ایجادکنم
جام را مو به تن از موجهٔ می می‌خیزد
هوش مصنوعی: اگر بخواهم از لب نو خط او سخن بگویم، جام به تنم از تاثیرات شراب پر می‌شود.
پیرگشتی ز اثرهای امل عبرت‌گیر
ازکمان بهر شکستن رگ وپی می‌خیزد
هوش مصنوعی: پیر شدن یعنی تجربه و اثرات زندگی را دیدن و از آن‌ها درس گرفتن. این تجربیات همچون کمان عمل می‌کنند که به خاطر شکسته شدن رشته‌ها و پیوندها، فرد را وادار می‌کند تا دوباره به پا خیزد و ادامه دهد.
پیشتاز است خروس نفس از وحشت عمر
گرد جولان همه را گرچه ز پی می‌خیزد
هوش مصنوعی: خروس به عنوان پیشتاز و علامت شروع روز، از ترس گذر زمان برمی‌خیزد و به همه نشان می‌دهد که باید برای زندگی و فعالیت‌های خود آماده شوند. گرچه او هم مانند دیگران در پی عمر و در جستجوی بهترین لحظات زندگی است.
چه خیال‌ست به خون تا به‌گلو ننشیند
هرکه چون شیشه رگ گردن وی می‌خیزد
هوش مصنوعی: در اینجا به این موضوع اشاره می‌شود که برخی افراد به رغم ظاهری شکننده و آسیب‌پذیر، قدرت و استقامت درونی دارند. حتی اگر شرایط سخت و ناپایداری را تجربه کنند، نمی‌گذارند که احساسات و مشکلات به‌شدت بر آن‌ها تاثیر بگذارد. این تشبیه به شیشه و رگ گردن نشان می‌دهد که ممکن است در ظاهر آسیب‌پذیر باشند، اما در عمق وجودشان، نیرویی نهفته دارند که نمی‌گذارند ضعف‌ها و سختی‌ها آن‌ها را از پا درآورد.
دل اگر آیینهٔ انجمن امکان نیست
اینقدر نقش تحیر ز چه شی می‌خیزد
هوش مصنوعی: دل اگر مانند آینه‌ای که ظرفیت نمایش ویژگی‌های جامعه را دارد، وجود نداشته باشد، پس چرا برای حیرت و شگفتی، این همه تصویر و نقش از چه چیزی در آن بروز می‌کند؟
عالمی سلسله پیرای جنون است اما
گردباد دگر از وادی حی می‌خیزد
هوش مصنوعی: عالم پر از جنون و دیوانگی است، اما یک طوفان جدید از دنیای زندگی و وجود به راه می‌افتد.
سعی آه ازدل ما پیچ و خم وهم نبرد
جوهر از آینه با مصقله‌ کی می‌خیزد
هوش مصنوعی: از دل ما فریادهای خاموش و تلاش‌های بی‌نتیجه‌ای به گوش می‌رسد که مانند پیچ و خم‌های خیال در ذهن ما نقش بسته است. جوهر درون آینه، با لمس و تراشیدن نمی‌تواند از آن بیرون بیاید.
مشو از آفت دمسردی پیری غافل
دود از طبع نفس موسم دی می‌خیزد
هوش مصنوعی: به خاطر داشته باش که پیری و سرما می‌تواند به روح و جان انسان آسیب بزند. در فصل سرد، نفس‌های تازه‌ای به وجود می‌آید که باید توجه تو را جلب کند.
بیدل از بس به غم عشق سراپا گرهم
از دلم ناله به زنجیر چو نی می‌خیزد
هوش مصنوعی: بیدل به شدت تحت تأثیر غم عشق قرار گرفته و تمام وجودش پر از درد و اندوه است. از دل او ناله‌ها بلند می‌شود که مانند نواختن نی، به آزادی و دلشکستگی اش اشاره دارد.