غزل شمارهٔ ۱۱۳۵
تو شمشیر حقی هر کس ز غفلت با تو بستیزد
همان د رکاسه ی سر خون او را گردنش ریزد
به هرجا در رسد آوازهٔ کوس ظفر جنگت
همهگر شیر باشد زهرهاش چونآب میریزد
غبار موکبت هرجا نماید غارت آهنگی
حسود از بیپر و بالی به دوش رنگ بگریزد
ببالد آفتاب اقتدار از چرخ اقبالت
به فرق دشمن جاهت فلک خاک سیه بیزد
دعای بیدلان از حق امید این اثر دارد
که یارب آتش از بنیاد اعدای تو برخیزد
غزل شمارهٔ ۱۱۳۴: دل مپرسید چرا سوخته یا میسوزدغزل شمارهٔ ۱۱۳۶: به این عجزم چه ز خاک حیاپرورد برخیزد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تو شمشیر حقی هر کس ز غفلت با تو بستیزد
همان د رکاسه ی سر خون او را گردنش ریزد
هوش مصنوعی: تو حقیقتی مانند شمشیر هستی و هر کسی که در حال غفلت با تو به مبارزه بپردازد، همانند این است که سرش را در کاسهای قرار داده و خونش را به گردن خود میریزد.
به هرجا در رسد آوازهٔ کوس ظفر جنگت
همهگر شیر باشد زهرهاش چونآب میریزد
هوش مصنوعی: هرجا که صدای پیروزی و نواختن طبل جنگ به گوش برسد، دل شیرها هم از ترس مانند آب میریزد و جرأت نمیکنند.
غبار موکبت هرجا نماید غارت آهنگی
حسود از بیپر و بالی به دوش رنگ بگریزد
هوش مصنوعی: جای که غبار پای تو میافتد، حسودان بیبال و پر، رنگ میبازند و از آنجا دور میشوند.
ببالد آفتاب اقتدار از چرخ اقبالت
به فرق دشمن جاهت فلک خاک سیه بیزد
هوش مصنوعی: آفتاب قدرت تو بر چرخ روزگار میدرخشد و دشمنان تو را در برابر عظمت و جلالت به خاک ذلت میافکند.
دعای بیدلان از حق امید این اثر دارد
که یارب آتش از بنیاد اعدای تو برخیزد
هوش مصنوعی: کسانی که بیدارند و به حقیقت پی بردهاند، دعاهایشان نزد خداوند مؤثر است. آنها از خدای خود میخواهند که آتش دشمنانشان از ریشه خاموش شود و قدرت آنها از بین برود.