غزل شمارهٔ ۱۱۲۳
نه هستی از نفسهایم شمار ناله میگیرد
عدم هم از غبار من عیار ناله میگیرد
نمیدانم دل آزردهام یا شوق مایوسم
که هرجا میروم راهم غبار ناله میگیرد
بم و زیر دگر دارد نوای ساز مشتاقان
نفس دزدیدن اینجا اختصار ناله میگیرد
عرق گل کردهام از شرم مطلب لیک استغنا
همان چون موج اشکم آبیار ناله میگیرد
نینگیزد چرا دود از سپند ناتوان من
نیستانها در آتش خار خار ناله میگیرد
اگر مطلق عنان گردد سپاه اضطراب دل
دو عالم شوخی یک نیسوار ناله میگیرد
ادب هرچند محو سرمه گرداند غبارم را
جنون شوق راه انتظار ناله میگیرد
فنا مشکل که گردد پردهدار ناکسیهایم
خس من آتش از رنگ بهار ناله میگیرد
شکست ساز هم آهنگها دارد در این محفل
چوکامل شد خموشی اشتهار ناله میگیرد
نمیدانم که را گم کرده است آغوش امیدم
که حسرت عالمی را در کنار ناله میگیرد
ز خاکسترگذشت افسانهٔ داغ سپند من
هنوزم آرزو شمع مزار ناله میگیرد
فلکتازیست بیدل ترک وضع خویشتن داری
که هرکس رفت از خود اعتبار ناله میگیرد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نه هستی از نفسهایم شمار ناله میگیرد
عدم هم از غبار من عیار ناله میگیرد
هوش مصنوعی: وجود من با نالههای ناشی از نفسهایم، شمارش میشود و حتی عدم (نیستی) نیز از غبار و آثار وجودی من، به نوعی ناله و احساس میکند.
نمیدانم دل آزردهام یا شوق مایوسم
که هرجا میروم راهم غبار ناله میگیرد
هوش مصنوعی: نمیدانم آیا دلزدهام یا امیدم به ناامیدی تبدیل شده است، زیرا هر جا که میروم، مسیرم پر از غبار گریه و ناراحتی میشود.
بم و زیر دگر دارد نوای ساز مشتاقان
نفس دزدیدن اینجا اختصار ناله میگیرد
هوش مصنوعی: در اینجا، صدای ساز عاشقان که دلشان میخواهد نفس بکشند، به صورت مختصری از نالههایی شنیده میشود که در این مکان به گوش میرسد.
عرق گل کردهام از شرم مطلب لیک استغنا
همان چون موج اشکم آبیار ناله میگیرد
هوش مصنوعی: من به شدت از بیان موضوعی شرم دارم و احساس میکنم که نمیتوانم به راحتی درباره آن صحبت کنم. اما با این حال، این احساسات در من مثل امواجی که اشکم را به جریان میاندازند، به صورت ناله و گریه بروز میکنند.
نینگیزد چرا دود از سپند ناتوان من
نیستانها در آتش خار خار ناله میگیرد
هوش مصنوعی: دود ناشی از آتش، نشانهای از ضعف و ناتوانی من است و این درد و ناله در دل نسیانها و فراموشیها به وجود میآید.
اگر مطلق عنان گردد سپاه اضطراب دل
دو عالم شوخی یک نیسوار ناله میگیرد
هوش مصنوعی: اگر افسار سپاه اضطراب و نگرانی از دست برود، آن وقت دلها در هر دو جهان مانند نغمهای که یک نینواز سر میدهد، به ناله و فریاد در خواهند آمد.
ادب هرچند محو سرمه گرداند غبارم را
جنون شوق راه انتظار ناله میگیرد
هوش مصنوعی: اگرچه آداب و نزاکت گاهی ممکن است من را تحت تاثیر قرار دهد و کمرنگ کند، اما شوق و انتظار من برای رسیدن به معشوق، به شدت در دل به ناله و فریاد میپردازد.
فنا مشکل که گردد پردهدار ناکسیهایم
خس من آتش از رنگ بهار ناله میگیرد
هوش مصنوعی: چیزی که ما را محاصره کرده است، با وجود زودگذر بودنش، به مشکلاتی منتهی میشود. احساس ناامیدی و اندوه در من مانند شعلهای زنده است که از زیباییهای بهار به من مینالد.
شکست ساز هم آهنگها دارد در این محفل
چوکامل شد خموشی اشتهار ناله میگیرد
هوش مصنوعی: در این جمع، زمانی که همه چیز به آرامش رسیده و سکوت حاکم شده است، نواهای غم و اندوه به گوش میرسد و نشانههایی از شکست و ناکامی در بین آهنگها احساس میشود.
نمیدانم که را گم کرده است آغوش امیدم
که حسرت عالمی را در کنار ناله میگیرد
هوش مصنوعی: نمیدانم چه کسی یا چه چیزی باعث شده آغوش امید من خالی باشد، اما احساس حسرت و اندوهی عمیق دارم که در کنار رنجش، همیشه با من است.
ز خاکسترگذشت افسانهٔ داغ سپند من
هنوزم آرزو شمع مزار ناله میگیرد
هوش مصنوعی: از خاکستر یاد و خاطراتی کهن، احساس سوختن و دلتنگی در من باقی مانده است. هنوز هم آرزوی روشنایی و یاد بود کسی را دارم که برایش مینالم.
فلکتازیست بیدل ترک وضع خویشتن داری
که هرکس رفت از خود اعتبار ناله میگیرد
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به نوعی نارضایتی یا درد در درون فرد اشاره میکند. به این معنا که هر کس از خودش دور میشود یا از هویت واقعیاش فاصله میگیرد، در حقیقت به نوعی بیاعتباری و ناامنی دچار میشود. این احساس درک و فهم عمیقتری از وجود و هویت انسان را به تصویر میکشد.
حاشیه ها
1395/08/16 15:11
مصرع دوم بیت اول ، هم دوم اضافه است