غزل شمارهٔ ۱۱۲۱
دل به خرسندی اگر ترک هوس میگیرد
کام عشرت ز نشاط همهکس میگیرد
نیست اقبال چو اسباب ندامت دربار
عبرت از بال هما بال مگس میگیرد
زندگی شبههٔ هستیستکه مانند حباب
هر که هست آینهای پیش نفس میگیرد
بگذر از فکر اقامت که به هر چشم زدن
کاروان صورت آواز جرس میگیرد
از ودیعت سپریهای فلک یاس مسنج
به تو این سفله چه دادهست که پس میگیرد
التقات ضعفا پایهی اقبال رساست
شعله است آتش اگر دامن خس میگیرد
سرمه رنگ است غبار گذر خاموشان
ای نفس ناله نگردی که عسس میگیرد
قطع امیدکن از عمر که موی پیری
شاهبازی ست که چون صبح نفس میگیرد
ناله باب است در آن شهر که ما قافلهایم
سودها مفت رفیقی که جرس میگیرد
طالب بیخبری باشکه در دشت طلب
رفتن ازخویش سراغ همه کس میگیرد
بیدل این دامگه از صید تماشا خالیست
مفت چشمی که نگاهی به قفس میگیرد
غزل شمارهٔ ۱۱۲۰: فسردگیهای ساز امکان ترانهام را عنان نگیردغزل شمارهٔ ۱۱۲۲: غنا مفت هوسگر نام آسودن نمیگیرد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل به خرسندی اگر ترک هوس میگیرد
کام عشرت ز نشاط همهکس میگیرد
هوش مصنوعی: اگر دل به خوشحالی و رضایت دست پیدا کند، از خواستههای نفسانی خود صرفنظر میکند و لذت و شادی را از همه به دست میآورد.
نیست اقبال چو اسباب ندامت دربار
عبرت از بال هما بال مگس میگیرد
هوش مصنوعی: وقتی که شانس و فرصت خوبی نداریم و احساس ندامت و پشیمانی به ما دست میدهد، بهتر است از زوایای مختلف به گذشته نگاه کنیم و از تجربیات خود درس بگیریم. مانند پرندهای بزرگ و زیبا که نمیتواند با مگسهای کوچک رقابت کند، ما هم باید به جای تمرکز بر مسائلی که ما را پایین میآورد، به بالاترین اهداف خود فکر کنیم.
زندگی شبههٔ هستیستکه مانند حباب
هر که هست آینهای پیش نفس میگیرد
هوش مصنوعی: زندگی شبیه به هستی است که مانند حباب، هر کسی تصویر خود را در آینه نفسش میبیند.
بگذر از فکر اقامت که به هر چشم زدن
کاروان صورت آواز جرس میگیرد
هوش مصنوعی: از فکر ماندن بگذر، چون به هر لحظهای کاروان حرکت میکند و صدای جرس به گوش میرسد.
از ودیعت سپریهای فلک یاس مسنج
به تو این سفله چه دادهست که پس میگیرد
هوش مصنوعی: از آنچه که آسمان به عنوان امانت به تو داده، بگو ببینم این انسان حقیر چه چیزی دارد که بتواند آن را پس بگیرد؟
التقات ضعفا پایهی اقبال رساست
شعله است آتش اگر دامن خس میگیرد
هوش مصنوعی: جمع شدن افراد ضعیف و ناتوان، نشانهای از خوشبختی و استقبال خوب است. اگر آتش شعلهور شود، میتواند حتی دامن علفهای بیارزش را هم بسوزاند.
سرمه رنگ است غبار گذر خاموشان
ای نفس ناله نگردی که عسس میگیرد
هوش مصنوعی: این بیت بیان میکند که غبار ناشی از عبور افرادی که بیصدا و بیخبر هستند، همانند سرمهای تیره و رنگین است. همچنین، به نفس اشاره شده که نباید به ناله و افسوس بپردازد، زیرا نگهبانان و مراقبان ممکن است توجه کنند و فرد را گرفتار کنند. این متن به نوعی هشدار به سکوت و احتیاط در رفتار و گفتار اشاره دارد.
قطع امیدکن از عمر که موی پیری
شاهبازی ست که چون صبح نفس میگیرد
هوش مصنوعی: امید به عمر را کنار بگذار، چون موهای سپید نشانهای از پیری است که مانند صبح به آرامی و بیصدا به سراغ انسان میآید.
ناله باب است در آن شهر که ما قافلهایم
سودها مفت رفیقی که جرس میگیرد
هوش مصنوعی: در آن شهری که ما به سفر رفتهایم، ناله و زاری طبیعی است. سود و پاداشهایی که به دست میآوریم، رایگان و بیدردسر است، مانند دوستی که به صدا درآمده و ما را به ادامه مسیر دعوت میکند.
طالب بیخبری باشکه در دشت طلب
رفتن ازخویش سراغ همه کس میگیرد
هوش مصنوعی: کسی که عاشق و جویای حقیقت است، باید بیخبر از خودش باشد و در مسیر جستوجو به دنبال آگاهی از دیگران برود.
بیدل این دامگه از صید تماشا خالیست
مفت چشمی که نگاهی به قفس میگیرد
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به این نکته اشاره میکند که در این لحظهٔ خاص، فرصتی برای تماشا وجود ندارد و تنها نگاه کردن به قفس و محدودیتها بیفایده است. در واقع، تماشای آزادانه و لذت بردن از زیباییها نیازمند فرار از محدودیتهاست و احاطه به شرایط نادرست، مانع این لذت خواهد شد.
حاشیه ها
1393/06/21 08:09
مسعود
این غزل زیبای بیدل نیز چون دیگر اشعارش پیچیده است اما با تامل به معانی آن نزدیک میشویم نکته اشعار بیدل در این است که جان مطلب را در بیت آخر تضمین میآورد میفرماید بیدل این دامگه (دنیا از) صید تماشا (بدست آوردن چیزی)خالیست (تهی است)مفت چشمی ( مفت چنگ کسی و ارزانی کسی) که نگاهی ز قفس میگیرد (که میتواند نگاهش را از دنیا برگیرد )