گنجور

غزل شمارهٔ ۱۱۲۰

فسردگیهای ساز امکان ترانه‌ام را عنان نگیرد
حدیث توفان نوای عشقم خموشی از من زبان نگیرد
ز دستگاه جهان صورت نی‌ام خجالت‌کش‌ کدورت
چو آینه دست بی‌نیازان ز هر چه ‌گیرد زبان نگیرد
سماجت است اینکه عالمی‌ را به‌ سر فکنده‌ست‌ خاک ذلّت
سبک نگردد به چشم مردم‌ کسی ‌که خود را گران نگیرد
ز دست رفته‌ست اختیارم‌، به پارسایی کشیده کارم
به ساز وحشت پری ندارم‌ که دامنم آشیان نگیرد
به غیر وحشت به هیچ عنوان حضور راحت ندارد امکان
ز صید مطلب سراغ‌ کم ‌گیر اگر دلت زین جهان نگیرد
مناز بر مایهٔ تعیّن ‌که‌ کاروان متاع همّت
به چارسویی که خود فروشی رواج دارد دکان نگیرد
ز خود برآ تا رسد کمندت به‌ کنگر قصر بی‌نیازی
به نردبانهای چین دامن ‌کسی ره آسمان نگیرد
اگر به عزم گشاد کاری ز گوشه‌ گیران مباش غافل
که تیر پرواز را نشاید دمی‌ که بال از کمان نگیرد
کج است طور بنای عالم تو نیز سرکن به‌کج‌ادایی
که شهرت وضع راستی‌ها چو حلقه‌ات بر سنان نگیرد
درآتش عشق تا نسوزی نظر به داغ وفا ندوزی
که از چراغ هوس فروزی تنور افسرده نان نگیرد
فتاده‌ای را ز خاک بردار و یا مبر نام استطاعت
کسی چه‌گیرد ز ساز قدرت‌که دست واماندگان نگیرد
اگر ز وارستگان شوقی به فکر هستی مپیچ بیدل
که همّت آیینهٔ تعلٌق به دست دامن‌فشان نگیرد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فع مفاعلن فع مفاعلن فع مفاعلن فع
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فسردگیهای ساز امکان ترانه‌ام را عنان نگیرد
حدیث توفان نوای عشقم خموشی از من زبان نگیرد
هوش مصنوعی: غم و اندوه زندگی نمی‌تواند مانع از بیان عشق من شود؛ حتی در سختی‌ها و طوفان‌ها، صدای عشق من خاموش نخواهد شد.
ز دستگاه جهان صورت نی‌ام خجالت‌کش‌ کدورت
چو آینه دست بی‌نیازان ز هر چه ‌گیرد زبان نگیرد
هوش مصنوعی: من از ساختار جهانی که در آن زندگی می‌کنم، شرمنده نیستم. کدر شدن و تاریکی مانند آینه بر من تاثیر نمی‌گذارد. کسانی که نیازمند نیستند، از هر چیزی دست می‌کشند و نمی‌توانند زبان به سخن بیاورند.
سماجت است اینکه عالمی‌ را به‌ سر فکنده‌ست‌ خاک ذلّت
سبک نگردد به چشم مردم‌ کسی ‌که خود را گران نگیرد
هوش مصنوعی: به‌نظر می‌رسد کسی که به خاطر علم و دانایی‌اش به زمین افتاده و مورد بی‌احترامی قرار گرفته، در واقع به دلیل اصرار و پافشاری‌اش در این وضعیت است. او برای دیگران کم‌اهمیت و سبک نمی‌شود، بلکه کسی که خود را ارزشمند بداند، در چشم مردم هم باارزش باقی می‌ماند.
ز دست رفته‌ست اختیارم‌، به پارسایی کشیده کارم
به ساز وحشت پری ندارم‌ که دامنم آشیان نگیرد
هوش مصنوعی: من کنترل زندگی‌ام را از دست داده‌ام، به دینداری و پارسایی رو آورده‌ام و کارهایم به جایی رسیده که به ترس و وحشت دچار شده‌ام. دیگر نگران نیستم که دامنم به آشیانه‌ای بچسبد.
به غیر وحشت به هیچ عنوان حضور راحت ندارد امکان
ز صید مطلب سراغ‌ کم ‌گیر اگر دلت زین جهان نگیرد
هوش مصنوعی: به جز ترس و وحشت، هیچ چیزی در زندگی باعث آسایش نمی‌شود. اگر به دنبال هدف و مطلب خاصی هستی، کمتر به آن توجه کن؛ زیرا اگر دلت نسبت به این دنیا وابسته نباشد، آرامش بیشتری خواهی داشت.
مناز بر مایهٔ تعیّن ‌که‌ کاروان متاع همّت
به چارسویی که خود فروشی رواج دارد دکان نگیرد
هوش مصنوعی: با خودستایی به چیزهایی که مشخص‌کننده‌ی هویت و جایگاه انسان است نپرداز، چون در جایی که فروش خود را رایج می‌دانند، نمی‌توان تجارت ارزشمندی کرد.
ز خود برآ تا رسد کمندت به‌ کنگر قصر بی‌نیازی
به نردبانهای چین دامن ‌کسی ره آسمان نگیرد
هوش مصنوعی: از خودت فراتر برو تا به آرزوهایت دست یابی. تنها با تلاش و اراده می‌توانی به قله‌های بلندی برسید و نیاز به کمک دیگران نداشته باشی. کسی که به خدا و آسمان نزدیک می‌شود، به سادگی نمی‌تواند به کمک دیگران اتکا کند.
اگر به عزم گشاد کاری ز گوشه‌ گیران مباش غافل
که تیر پرواز را نشاید دمی‌ که بال از کمان نگیرد
هوش مصنوعی: اگر تصمیم به انجام کاری گرفته‌ای، نباید از گوشه‌نشینی دوری کنی و غافل شوی، چرا که پرنده در پرواز نمی‌تواند لحظه‌ای بی‌بال بماند.
کج است طور بنای عالم تو نیز سرکن به‌کج‌ادایی
که شهرت وضع راستی‌ها چو حلقه‌ات بر سنان نگیرد
هوش مصنوعی: ساختار و نظم عالم نیز به نوعی کج و ناهموار است؛ بنابراین، بر تو لازم است که به کج‌رفتاری اعتراف کنی. زیرا شهرت و اعتبار حقیقت‌ها هرگز به اندازه‌ای نیست که بتواند همچون حلقه‌ای بر سر نیزه قرار گیرد.
درآتش عشق تا نسوزی نظر به داغ وفا ندوزی
که از چراغ هوس فروزی تنور افسرده نان نگیرد
هوش مصنوعی: در آتش عشق وقتی نمی‌سوزی که به درد و وفا توجه نمی‌کنی؛ چرا که شعله‌ور شدن از هوس، باعث نمی‌شود که درد و رنج واقعی را احساس کنی و در این حالت، زندگی‌ات از ثمری بهره‌مند نخواهد شد.
فتاده‌ای را ز خاک بردار و یا مبر نام استطاعت
کسی چه‌گیرد ز ساز قدرت‌که دست واماندگان نگیرد
هوش مصنوعی: اگر کسی به دست و پا افتاده‌ای کمک نمی‌کند، نباید نام توانایی یا قدرت را به میان آورد، زیرا این کار فقط برای توانمندان است و دست نیازمندان را نمی‌گیرد.
اگر ز وارستگان شوقی به فکر هستی مپیچ بیدل
که همّت آیینهٔ تعلٌق به دست دامن‌فشان نگیرد
هوش مصنوعی: اگر به عشق و آرزوهای آزادگان فکر می‌کنی، پس لباس خود را از وابستگی و تعلق دور نگه‌دار، چرا که همت و اراده به مانند آینه‌ای است که نمی‌تواند به دامن‌پوشی بگیرد و خود را به زمین بسپارد.