غزل شمارهٔ ۱۱۱۱
ز دنیا چهگیرد اگر مردگیرد
مگر دامن همت فردگیرد
خجل میروم از زیانگاه هستی
عدم تا چه از من رهآوردگیرد
عرق دارد آیینه از شرم رنگم
بگو تا گلاب از گل زرد گیرد
تنآسان اقبال بخت سیاهم
حیا بایدم سایه پرورد گیرد
عبث لطمهفرسای موت و حیاتم
فلک تاکیام مهرهٔ نردگیرد
شب قانعان از سحر میهراسد
مبادا سواد وفا گرد گیرد
به خاکم فرو برد امدادگردون
کم ازپاست دستیکه نامردگیرد
ز بس یأس در هم شکستهست رنگم
گر آیینهگیرم دلم دردگیرد
ازبن باغ عبرت نجوشید بیدل
دماغی که بوی دل سرد گیرد
غزل شمارهٔ ۱۱۱۰: عملی که سر به هوا خم از همه پیکرت بهدر آوردغزل شمارهٔ ۱۱۱۲: اگر به افواج عزم شاهان سواد روم و فرنگ گیرد
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز دنیا چهگیرد اگر مردگیرد
مگر دامن همت فردگیرد
هوش مصنوعی: اگر انسان در زندگی به دنیا و مادیات چنگ بزند، چه به دست میآورد؟ تنها با تلاش و همت میتواند به موفقیتهای واقعی و ارزشمند دست یابد.
خجل میروم از زیانگاه هستی
عدم تا چه از من رهآوردگیرد
هوش مصنوعی: من از اینکه در دنیای وجود به جایی نمیرسم و از بیثمریام شرمندهام، نگرانم که چه چیزی از من نصیب این دنیا خواهد شد.
عرق دارد آیینه از شرم رنگم
بگو تا گلاب از گل زرد گیرد
هوش مصنوعی: آیینه از شرم رنگ صورت من خیس شده است، بگو که بوی گلاب از گل زرد به مشام میرسد.
تنآسان اقبال بخت سیاهم
حیا بایدم سایه پرورد گیرد
هوش مصنوعی: انسان تنپرور و راحتطلبی همچون من باید حیا و شرم خود را زیر سایه و حمایت بخت و اقبال سیاهش حفظ کند.
عبث لطمهفرسای موت و حیاتم
فلک تاکیام مهرهٔ نردگیرد
هوش مصنوعی: زندگی و مرگ من در دستان چرخ فلک است و بیهوده است که بخواهم به این موضوع فکر کنم؛ من فقط یک مهره در بازی زندگی هستم.
شب قانعان از سحر میهراسد
مبادا سواد وفا گرد گیرد
هوش مصنوعی: شب خوابزدهها از سحر میترسد، چون ممکن است روشنایی وفا بر آن سایه بیفکند.
به خاکم فرو برد امدادگردون
کم ازپاست دستیکه نامردگیرد
هوش مصنوعی: اگر به من کمک نکند، ستارهها و سرنوشت هم مانند پاهایم به خاک میافتند و هیچکس که انصاف ندارد، بر من دست دراز نمیکند.
ز بس یأس در هم شکستهست رنگم
گر آیینهگیرم دلم دردگیرد
هوش مصنوعی: از آنقدر ناامیدی که در وجودم جمع شده، رنگ و حالتم عوض شده است؛ اگر خودم را در آینه ببینم، درد دلم بیشتر خواهد شد.
ازبن باغ عبرت نجوشید بیدل
دماغی که بوی دل سرد گیرد
هوش مصنوعی: از دل باغ تجربه، هیچ چیز مفیدی به دست نمیآید، برای کسی که قلبش سرد باشد و نتواند عطر عشق را احساس کند.