غزل شمارهٔ ۱۱۱۰
عملی که سر به هوا خم از همه پیکرت بهدر آورد
نه چو مو جنون هار سر قدم از سرت بهدر آورد
به بضاعت هوس آنقدر مگشا دکان فضولیات
که چو رنگ باخته وسعت پرت از برت بهدر آورد
بهگداز عشوهٔ علم و فن در پیر میکده بوسه زن
که ز قد عالم وهم و ظن به دو ساغرت بهدرآورد
به قبول و رد، مطلب سبب،که غرور چرخ جنون حسب
به دری که خواندت از ادب ز همان درت به در آورد
ز خیال الفت خانمان به در آ که شحنهٔ امتحان
نفسی اگر دهدت امان دم دیگرت بهدر آورد
به وقار اگر نه سبکسری حذر از غرور هنروری
که مباد خفٌت لاغری رگ جوهرت بهدر آورد
اثر وفا ندهد رضا به خمار نشئهٔ مدعا
نگهیکهگردش رنگ ما خط ساغرت بهدر آورد
ز طوافکعبهکه میرسد به حضور مقصد آرزو
من و سجدهٔ پس زانویی که سر از درت به در آورد
ندهد تأمل انس و جان ز لطافت بدنت نشان
مگر آنکه جامهٔ رنگ ما عرق از برت بهدر آورد
من بیدل از خم طرهات بهکجا روم که سپهر هم
سر خود به خاک عدم نهد که ز چنبرت بهدر آورد؟
اطلاعات
وزن: متفاعلن متفاعلن متفاعلن متفاعلن
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عملی که سر به هوا خم از همه پیکرت بهدر آورد
نه چو مو جنون هار سر قدم از سرت بهدر آورد
هوش مصنوعی: عملی که تو با خیالی بلند و سرشار از عشق انجام دادی، تمام وجودت را به سمت خود کشید. این عمل، نه مانند کسی که دیوانهوار به دنیا نگاه میکند، بلکه به گونهای بود که باعث شد قدم از شلوغی و بیتوجهیها بردارم و به دنیای درونم توجه کنم.
به بضاعت هوس آنقدر مگشا دکان فضولیات
که چو رنگ باخته وسعت پرت از برت بهدر آورد
هوش مصنوعی: به خودت اجازه نده که آرزوها و خواستههایت را بیش از حد گسترش دهی، زیرا ممکن است به مشکلاتی دچار شوی که دیگر نتوانی از عهدهی آنها برآیی.
بهگداز عشوهٔ علم و فن در پیر میکده بوسه زن
که ز قد عالم وهم و ظن به دو ساغرت بهدرآورد
هوش مصنوعی: عشق و هنر برایت دلسوزی میکند، در میخانهای قدیمی بوسهای بزن، زیرا که از اصل علم و خیال و تردید، از دو لیوانت به تو میرسد.
به قبول و رد، مطلب سبب،که غرور چرخ جنون حسب
به دری که خواندت از ادب ز همان درت به در آورد
هوش مصنوعی: محتوا و موضوع هر چیزی به پذیرفتن و رد کردن آن بستگی دارد. اگر مغرور باشی، دیوانگی به دمی که از ادب خارج میشود، تو را به درب دیگر سوق میدهد.
ز خیال الفت خانمان به در آ که شحنهٔ امتحان
نفسی اگر دهدت امان دم دیگرت بهدر آورد
هوش مصنوعی: از فکر و خیال عشق و دوستی که موجب نگرانی و دردسر شده است، خارج شو. چرا که اگر آزمایشی در کار باشد و فرصتی به تو داده شود، ممکن است در لحظهای دیگر آن فرصت را از دست بدهی و به ناامیدی گرفتار شوی.
به وقار اگر نه سبکسری حذر از غرور هنروری
که مباد خفٌت لاغری رگ جوهرت بهدر آورد
هوش مصنوعی: با آرامش و وقار زندگی کن و از خودخواهی و خودپسندی دوری کن، زیرا ممکن است باعث شود که ارزش واقعی تو کاهش یابد و استعدادهایت نادیده گرفته شوند.
اثر وفا ندهد رضا به خمار نشئهٔ مدعا
نگهیکهگردش رنگ ما خط ساغرت بهدر آورد
هوش مصنوعی: رضا به کسی وفا نخواهد کرد و به خمار و مستی مدعا توجهی ندارد؛ نگاهی که از چرخش رنگ ما میتواند خط ساغر تو را به در آورد.
ز طوافکعبهکه میرسد به حضور مقصد آرزو
من و سجدهٔ پس زانویی که سر از درت به در آورد
هوش مصنوعی: پس از اینکه دور کعبه طواف کردم و به حضور معشوق رسیدم، آرزوی من این است که در هنگام سجده، سرم را از درگاه تو بلند نکنم.
ندهد تأمل انس و جان ز لطافت بدنت نشان
مگر آنکه جامهٔ رنگ ما عرق از برت بهدر آورد
هوش مصنوعی: انسان و جان به دلایل لطافت بدنت نمیتوانند تأمل کنند، مگر اینکه عرق از برتن تو لباس رنگی را به در بیاورد.
من بیدل از خم طرهات بهکجا روم که سپهر هم
سر خود به خاک عدم نهد که ز چنبرت بهدر آورد؟
هوش مصنوعی: من از پیچ و خم موهایت کجا میتوانم بروم وقتی که آسمان نیز به خاطر زیبایی تو خود را به خاک عدم میسپارد تا از چنگال تو نجات یابد؟
حاشیه ها
1398/03/04 12:06
رسول آزادوار
این شعر چهارپاره و وزن آن متفاعلن است نه متفاعلتن