غزل شمارهٔ ۱۱۰۹
زین شیشهٔ ساعت که مه و سال برآورد
گرد عدم فرصت ما بال برآورد
عمری ز حیا زحمت اوهام کشیدیم
ما را خم دوش مژه حمال برآورد
زین وضع پریشان که عرقریز نمودیم
آیینهٔ ما آب ز غربال برآورد
چون آبله در خاک ادبگاه محبت
باید سر بی گردن پامال بر آورد
جز خارق معکوس مدان ریش و فش شیخ
آدم خرییکرد ، دم ویال برآورد
بر اهل فنا خرده مگیرید که منصور
باگردن دیگر سر اقبال برآورد
در صافی دل شبههٔ تحقیق نهان بود
چون زنگ نماند آینه تمثال برآورد
سودی که من اندوختم از هیچ متاعی
کم نیست که از منت دلال برآورد
آهم ز رفیقان سفرکرده سراغیست
از جیب من این قافله دنبال برآورد
طاووس من از باغ حضور که خبر یافت
کز رنگ من آیینه پر و بال برآورد
فریاد که راز تب عشقت بنهفتم
چون شمعم ازین دایره تبخال برآورد
تا کی به رقم تازه کنم شکوهٔ احباب
خشکی زدماغ قلمم نال برآورد
بیدل علم از معنی نازک نتوان شد
موچینی ما را همه جا لال بر آورد
غزل شمارهٔ ۱۱۰۸: پای طلب دمیکه سر از دل برآوردغزل شمارهٔ ۱۱۱۰: عملی که سر به هوا خم از همه پیکرت بهدر آورد
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زین شیشهٔ ساعت که مه و سال برآورد
گرد عدم فرصت ما بال برآورد
هوش مصنوعی: از این ساعت شفاف که ماه و سال را به تصویر میکشد، زمان ما همچون پرندهای در گرد و غبار بیمرگی، بال و پر میگیرد و به پرواز درمیآید.
عمری ز حیا زحمت اوهام کشیدیم
ما را خم دوش مژه حمال برآورد
هوش مصنوعی: ما سنوات زیادی را با حیا و احتیاط در دنیا زندگی کردیم، اما حالا با یک نگاه از چشم تو، تمام آن بار سنگین را که به دوش میکشیدیم، رها کردیم.
زین وضع پریشان که عرقریز نمودیم
آیینهٔ ما آب ز غربال برآورد
هوش مصنوعی: به خاطر این وضعیت آشفتهای که با عرقریزی به وجود آوردیم، تصویر ما مانند آبی است که از یک غربال بیرون میآید.
چون آبله در خاک ادبگاه محبت
باید سر بی گردن پامال بر آورد
هوش مصنوعی: در دنیای محبت و ادب، مانند آبله که در زمین میروید، باید با تواضع و حیا رشد کنیم و به مقام بلندی دست پیدا کنیم، حتی اگر در ابتدا به نظر برسد که کوچک یا نادیدهانگار شدهایم.
جز خارق معکوس مدان ریش و فش شیخ
آدم خرییکرد ، دم ویال برآورد
هوش مصنوعی: به جز شگفتیهای عجیبی که از دنیای طبیعی فراتر است، به ریش و فشخشی که نشان از بزرگی و مقام شیخ آدم دارد، فکر نکن. او در حالی که قدرتی شگرف دارد، به سادگی به صدا درآمد.
بر اهل فنا خرده مگیرید که منصور
باگردن دیگر سر اقبال برآورد
هوش مصنوعی: به دیگران ایراد نگیرید که مانند منصور، او نیز با چهرهای جدید و خوشبختی دوباره زنده شده است.
در صافی دل شبههٔ تحقیق نهان بود
چون زنگ نماند آینه تمثال برآورد
هوش مصنوعی: در دل پاک و بیریا، تردید و پرسشهای عمیق وجود ندارد، زیرا زمانی که زنگار و کدورت وجود نداشته باشد، آینه تصویر روشنی را نمایش میدهد.
سودی که من اندوختم از هیچ متاعی
کم نیست که از منت دلال برآورد
هوش مصنوعی: سود و منفعتی که من به دست آوردهام، به هیچ کالایی کم ارزش نیست که از لطف و کمک یک دلال به دست آمده باشد.
آهم ز رفیقان سفرکرده سراغیست
از جیب من این قافله دنبال برآورد
هوش مصنوعی: احساسات من به خاطر دوستانم که از سفر بازگشتهاند، به نوعی نشاندهنده دلتنگی من است. گویی از عمق وجودم خبر میدهد که این قافله را در پی خود میکشاند.
طاووس من از باغ حضور که خبر یافت
کز رنگ من آیینه پر و بال برآورد
هوش مصنوعی: پرنده زیبای من وقتی از باغ حضور خبردار شد که من چه رنگی دارم، بر افراشتن پر و بالش را آغاز کرد.
فریاد که راز تب عشقت بنهفتم
چون شمعم ازین دایره تبخال برآورد
هوش مصنوعی: فریاد میزنم که راز عشق تو را مخفی کردهام، همانطور که شمع در برابر حرارت خود ذوب میشود و از دایرهای که در آن هست، برمیخیزد.
تا کی به رقم تازه کنم شکوهٔ احباب
خشکی زدماغ قلمم نال برآورد
هوش مصنوعی: تا کی باید به بهانههای نو از دوستانم شکایت کنم؟ همانطور که قلمم به سختی بر لکههای کاغذ حرکت میکند، صدای نالهام هم از این دشواریها بلند میشود.
بیدل علم از معنی نازک نتوان شد
موچینی ما را همه جا لال بر آورد
هوش مصنوعی: این بیت به این مفهوم اشاره دارد که درک عمیق و دقیق از علم و معنا در کنار زیباییهای ظاهری، کار سادهای نیست. ما با وجود تلاش برای فهمیدن عمیقتر، ممکن است در بسیاری از موقعیتها همچنان در خاموشی و سکوت باقی بمانیم و نتوانیم احساسات و درکهای خود را به خوبی بیان کنیم.