غزل شمارهٔ ۱۱۰۸
پای طلب دمیکه سر از دل برآورد
چون تار شمع جاده ز منزل برآورد
چون سایه خاک مال تلاش فسردهام
کو همتی که پایم ازین گل برآورد
دل داغ ریشهایستکه هرگه نموکند
چون شمع ازتوقع حاصل برآورد
خط غبار منکه رساند بهکوی یار
این نامه را مگرپر بسمل برآورد
هرجا رسد نوید شهیدان تیغ عشق
آغوش سر ز زخم حمایل برآورد
جون شمع لرزه در جگر از ترزبانیام
ای شیوهام مباد ز محفل برآورد
در وادیی که غیرت لیلی درد نقاب
مجنون سربریده زمحمل برآورد
ضبط خودت بن است غم خلق هرزه چند
گوهرمحیط را به چه ساحل برآورد
بنیاد این خرابه به آبی نمیرسد
تاکیکسی عرقکند وگل برآورد
بر آستان رحمت مطلق بریدنیست
دستیکه مطلب از لب سایل برآورد
بیدل نفسگر از در ابرام بگذرد
عشقش چه ممکن استکه از دل برآورد
غزل شمارهٔ ۱۱۰۷: پیکرم چون تیشه تا از جان کنی یاد آوردغزل شمارهٔ ۱۱۰۹: زین شیشهٔ ساعت که مه و سال برآورد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پای طلب دمیکه سر از دل برآورد
چون تار شمع جاده ز منزل برآورد
هوش مصنوعی: زمانی که دل به جستجوی چیزی برخیزد، همچون شعلهای که از شمع بیرون میآید، راه را به سوی مقصد خود پیدا میکند و به حرکت درمیآید.
چون سایه خاک مال تلاش فسردهام
کو همتی که پایم ازین گل برآورد
هوش مصنوعی: من مانند یک سایهی خاموش و بیروح هستم و تلاشم بینتیجه مانده است. انگیزه و ارادهای که مرا از این وضعیت نجات دهد، کجاست؟
دل داغ ریشهایستکه هرگه نموکند
چون شمع ازتوقع حاصل برآورد
هوش مصنوعی: دل همچون ریشهای سوزان است که هرگز رشد نمیکند، همانطور که شمع از انتظار برآورده نشود.
خط غبار منکه رساند بهکوی یار
این نامه را مگرپر بسمل برآورد
هوش مصنوعی: غبار خط من چگونه توانست این نامه را به محله محبوب برساند، مگر اینکه مانند پر از یک پرنده زخمی به هوا برخاسته باشد.
هرجا رسد نوید شهیدان تیغ عشق
آغوش سر ز زخم حمایل برآورد
هوش مصنوعی: هر جا که خبر از جانفشانیهای عاشقان برسد، عشق مانند شمشیری در دست، خود را به نمایش میگذارد و بر زخمهایش پردهای از مقاومت میافکند.
جون شمع لرزه در جگر از ترزبانیام
ای شیوهام مباد ز محفل برآورد
هوش مصنوعی: ای دوست، وقتی که شمع در حال لرزیدن است و جگرم از ترس میلرزد، امیدوارم که روش و رفتارتان باعث نشود که من از این جمع جدا شوم.
در وادیی که غیرت لیلی درد نقاب
مجنون سربریده زمحمل برآورد
هوش مصنوعی: در سرزمینی که غیرت و عشق لیلی به اوج خود رسیده، درد و رنج مجنون همچون سر بریدهای از شانهاش به بالا آمده است.
ضبط خودت بن است غم خلق هرزه چند
گوهرمحیط را به چه ساحل برآورد
هوش مصنوعی: کنترل احساسات و نگرانیهایت را در نظر بگیر، چراکه با توجه به ارزشهای واقعی و هدفهایت، نمیتوان به نظرات و قضاوتهای مردم بیمقدار توجه کرد. هر کس آنچه در دل داشت را به نمایش میگذارد، ولی این موضوع به دستاوردهای واقعی ارتباطی ندارد.
بنیاد این خرابه به آبی نمیرسد
تاکیکسی عرقکند وگل برآورد
هوش مصنوعی: این مکان ویران هرگز به آب و جوی مورد نظر نمیرسد، مگر این که کسی تلاش کند و با زحمت، آن را دوباره به زندگی برگرداند.
بر آستان رحمت مطلق بریدنیست
دستیکه مطلب از لب سایل برآورد
هوش مصنوعی: دستی که وارد دروازه رحمت بیپایان شود، باید از تمام خواستهها و درخواستها فارغ باشد.
بیدل نفسگر از در ابرام بگذرد
عشقش چه ممکن استکه از دل برآورد
هوش مصنوعی: اگر بیدل با دلش بجنگد و تصمیم بگیرد که عشق را فراموش کند، باز هم دور از انتظار نیست که عشق از دلش بیرون نرود.