غزل شمارهٔ ۱۱۰۴
حرف پیری داشتم لغزیدنم دیوانه کرد
قلقل این شیشه رفتار مرا مستانه کرد
با رطوبتهای پیری برنیامد پیکرم
از نم این برشکال آخر کمانم خانه کرد
دل شکستی دارد اما قابل اظهار نیست
از تکلف موی چینی را نباید شانه کرد
پیش از ایجاد امتحان سختجانیهای عشق
تیغ ابروی بتان را سر بسر دندانه کرد
خانمانسوز است فرزندی که بیباک اوفتد
اعتماد مهر نتوان بر چراغ خانه کرد
حسن در هر عضوش آغوش صلای عاشق است
شمع سر تا ناخن پا دعوت پروانه کرد
عالمی ز لاف دانش ربط جمعیت گسیخت
خوشه را یک سر غرور پختگی ها دانه کرد
هیچکس یارب جنون مغرور خودبینی مباد
آشناییهای خویشم از حیا بیگانه کرد
صد جنون مستی است در خاک خرابات غرض
حلقه بر درها زدن ما را خط پیمانه کرد
تا گشودم چشم یاد بستن مژگان نماند
عبرت این انجمن خواب مرا افسانه کرد
عمرها بیدل ز چشم خلق پنهان زیستیم
عشق خواهد خاک ما را گنج این ویرانه کرد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حرف پیری داشتم لغزیدنم دیوانه کرد
قلقل این شیشه رفتار مرا مستانه کرد
هوش مصنوعی: من در مورد پیری خودم صحبت میکردم که ناگهان مرا دیوانه کرد؛ صدای خنک این شیشه نوشیدنی باعث شد که رفتار من حالتی سرمستانه به خود بگیرد.
با رطوبتهای پیری برنیامد پیکرم
از نم این برشکال آخر کمانم خانه کرد
هوش مصنوعی: با تأثیرات پیری و رطوبت آن نتوانستم از درد و رنجی که در این لحظه احساس میکنم، رهایی یابم. در نهایت، این احساس در من عملاً جاودانه شده است.
دل شکستی دارد اما قابل اظهار نیست
از تکلف موی چینی را نباید شانه کرد
هوش مصنوعی: دل شکستهام را نمیتوانم بیان کنم، چون شانه زدن به موهای پیچیده، نشاندهنده تلاشی بیهوده است.
پیش از ایجاد امتحان سختجانیهای عشق
تیغ ابروی بتان را سر بسر دندانه کرد
هوش مصنوعی: قبل از اینکه عشق آزمایشهای سختی را به وجود آورد، زیبایی و ظرافت ابروی معشوقان به شدت بر دلها تاثیر گذاشت و به نوعی مانند شمشیر برندگان برای دلباختگان شد.
خانمانسوز است فرزندی که بیباک اوفتد
اعتماد مهر نتوان بر چراغ خانه کرد
هوش مصنوعی: فرزندی که جسور و بیمحابا باشد، میتواند جان خانواده را به خطر بیندازد و به اعتماد افراد نسبت به محبت و گرما در خانه آسیب بزند.
حسن در هر عضوش آغوش صلای عاشق است
شمع سر تا ناخن پا دعوت پروانه کرد
هوش مصنوعی: زیبایی در هر جزء از او چنان است که عاشق را به آغوش میکشد، مانند شمعی که از سر تا پایش پروانه را دعوت به نزدیک شدن میکند.
عالمی ز لاف دانش ربط جمعیت گسیخت
خوشه را یک سر غرور پختگی ها دانه کرد
هوش مصنوعی: یک فرد ادعا کننده دانش و علم، به دلیل غرور خود، باعث شد که ارتباط و ارتباطات دچار اختلال شود و نتیجه آن بروز مشکلاتی در جامعه و روابط میان افراد بود.
هیچکس یارب جنون مغرور خودبینی مباد
آشناییهای خویشم از حیا بیگانه کرد
هوش مصنوعی: این ابراز احساسات نشان میدهد که فردی به شدت تحت تأثیر خودبینی و غرور خود قرار گرفته و از این موضوع رنج میبرد. او از اینکه به دیگران نزدیک شده یا با آنان آشنا شده، دچار حیا و شرمندگی میشود و احساس میکند که این ارتباطات بر اصول شخصیتی او تأثیر منفی گذاشتهاند. در واقع، او در تلاش است تا از این وضعیت دوری کند و از خطرات وابستگیهای عاطفی و اجتماعی آگاه است.
صد جنون مستی است در خاک خرابات غرض
حلقه بر درها زدن ما را خط پیمانه کرد
هوش مصنوعی: در زمین خرابات، شوق و دیوانگی بسیاری وجود دارد. هدف این است که به درِ میخانه بکوبیم و در نهایت، ما را به نشانهای به پیمانه دعوت کردند.
تا گشودم چشم یاد بستن مژگان نماند
عبرت این انجمن خواب مرا افسانه کرد
هوش مصنوعی: وقتی چشمانم را باز کردم، متوجه شدم که دیگر مژههایم را نمیتوانم ببندم. این جمع، تجربهام را به خواب و خیال تبدیل کرده است.
عمرها بیدل ز چشم خلق پنهان زیستیم
عشق خواهد خاک ما را گنج این ویرانه کرد
هوش مصنوعی: ما سالها در سکوت و دور از نگاه مردم زندگی کردهایم، اما عشق باعث خواهد شد که این سرزمین خالی از ارزش، به گنجی تبدیل شود.
حاشیه ها
1392/04/22 16:06
بیت اخیر چنین ست.. عمر ها بیدل ز چشم خلق پنهان نیستم... عشق آخر خاک ما راکنج این ویرانه کرد
1392/04/23 20:06
shakaib Salik
بیت آخر یا مقطع در دیان چاپ کابل که اعتبار بیشتری دارد چنین آمده است:
عمرها بیدل زچشم خلق پنهان زیستیم
عشق خواهد خاک ما را گنج این ویرانه کرد