غزل شمارهٔ ۱۱۰۰
طبع سرکش خاکگشت و چشم شرمی وانکرد
شمع سر بر نقش پا سایید و خم پیدا نکرد
عمرها شد آمد و رفت نفس جان میکند
ما و من بیرون در فرسود و در دل جا نکرد
زندگی بیع و شرای ما و من بیسود یافت
کس چه سازد آرمیدن با نفس سودا نکرد
سرکشی گر بر دماغت زد شکست آماده باش
خاک از شغل عمارت عافیت برپا نکرد
سعی فطرت دور گرد معنی تحقیق ماند
غیرت او داشت افسونیکه ما را ما نکرد
هرکجا رفتم نرفتم نیمگام از خود برون
صد قیامت رفت وامروز مرا فردا نکرد
با خیالت غربتم صد ناز دارد بر وطن
جان فدای بی کسی هاکز توام تنها نکرد
دامن خود گیر و از تشویش دهر آزاد باش
قطره را تا جمع شد دل یادی از دریا نکرد
فرع را از اصل خویش آگاه باید زیستن
شیشه را سامان مستی غافل از خارا نکرد
انقلاب ساز وحدتکثرت موهوم نیست
ربط بیاجزاییی ما را خیال اجزا نکرد
جود مطلق درکمین سایلست اما چه سود
شرم تکلیف اجابت دست ما بالا نکرد
نام عنقا نقشبند پردهٔ ادراک نیست
هیچکس زین بزم فهم آن پری پیدا نکرد
بیدل از نقش قدم باید عیار ماگرفت
ناتوانی سایه را هم زیردست ما نکرد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
طبع سرکش خاکگشت و چشم شرمی وانکرد
شمع سر بر نقش پا سایید و خم پیدا نکرد
هوش مصنوعی: طبیعت سرکش و نافرمان شد و چشم شرم به خود جرأت نداد. شمع بر نقش پا سایید اما هیچ خم و کجی از خود نشان نداد.
عمرها شد آمد و رفت نفس جان میکند
ما و من بیرون در فرسود و در دل جا نکرد
هوش مصنوعی: سالهاست که عمرها میگذرد و نفس زندگی ادامه دارد، ولی ما و من از درون فرسوده شدهایم و نتوانستیم در دل همدیگر جا بگیریم.
زندگی بیع و شرای ما و من بیسود یافت
کس چه سازد آرمیدن با نفس سودا نکرد
هوش مصنوعی: زندگی ما تنها خرید و فروش و معامله است و هیچکس در این دنیا به دنبال سود نرفته است. در نتیجه، آرامش و استراحت با نفس و روح ما چه معنایی دارد؟
سرکشی گر بر دماغت زد شکست آماده باش
خاک از شغل عمارت عافیت برپا نکرد
هوش مصنوعی: اگر زمانی سرکشی و arrogance بر تو غلبه کرد و دچار افت شدی، آماده باش که از خاکی که از کار و تلاش بدست آوردهای، نمیتوانی به راحتی به عافیت و آرامش برگردی.
سعی فطرت دور گرد معنی تحقیق ماند
غیرت او داشت افسونیکه ما را ما نکرد
هوش مصنوعی: در تلاش برای شناخت واقعیات، فطرت ما از دست یابی به معانی عمیق دور است. غیرت و میلی درونی وجود دارد که ما را از شناخت واقعی خود باز میدارد و به حالتی پریشان میکشاند.
هرکجا رفتم نرفتم نیمگام از خود برون
صد قیامت رفت وامروز مرا فردا نکرد
هوش مصنوعی: هرجا که رفتم، نتوانستم حتی نیمگام از خودم فاصله بگیرم. تمام آنهمه مشکلات و سختیها در زندگیام به من نشان داد که امروز هم نمیتوانم به فردا فکر کنم.
با خیالت غربتم صد ناز دارد بر وطن
جان فدای بی کسی هاکز توام تنها نکرد
هوش مصنوعی: با یاد تو، دوری و غربت برایم از محبت پر شده است و به خاطر تنهاییام جانم فدای بیکسیام میشود، زیرا تو هرگز من را رها نکردهای.
دامن خود گیر و از تشویش دهر آزاد باش
قطره را تا جمع شد دل یادی از دریا نکرد
هوش مصنوعی: به خودت بچسب و نگذار که نگرانیهای زندگی تو را درگیر کند. وقتی قطرهای پیش میآید، هیچ وقت یاد دریا نمیافتد تا زمانی که به جمع بیفتد.
فرع را از اصل خویش آگاه باید زیستن
شیشه را سامان مستی غافل از خارا نکرد
هوش مصنوعی: انسان باید بداند که در چه شرایط و از کجا آمدهاست تا زندگیاش را به درستی سامان دهد. مانند شیشهای که به خاطر مستی از سنگی که خود را از آن ساخته است غافل میشود.
انقلاب ساز وحدتکثرت موهوم نیست
ربط بیاجزاییی ما را خیال اجزا نکرد
هوش مصنوعی: انقلاب ساز وحدت و کثرت عملی واقعی است و ارتباط ما به هم وابسته به اجزای جداگانه نیست، بلکه از خیال جدا بودن این اجزا نشأت میگیرد.
جود مطلق درکمین سایلست اما چه سود
شرم تکلیف اجابت دست ما بالا نکرد
هوش مصنوعی: خداوند بخشنده و رحیم در انتظار است تا ما او را بخوانیم، اما متأسفانه ما به خاطر شرم و احساس مسئولیت، دستمان را برای درخواست بالا نمیبریم.
نام عنقا نقشبند پردهٔ ادراک نیست
هیچکس زین بزم فهم آن پری پیدا نکرد
هوش مصنوعی: نام عنقا و نقشبند در حقیقت، نمادهایی از مفاهیم عمیق و دشوار درک هستند. در اینجا اشاره میشود که هیچکس نمیتواند به درستی از اسرار و زیباییهای این بزم فهم، که به معنای درک عمیق و معنوی است، بهرهبرداری کند یا روح آن را احساس کند. در نتیجه، این مجال فهم و درک به گونهای است که نشانی از آن پری، که نماد خیر و زیبایی است، در دسترس هیچکس قرار ندارد.
بیدل از نقش قدم باید عیار ماگرفت
ناتوانی سایه را هم زیردست ما نکرد
هوش مصنوعی: بیدل میگوید: از ردپای ما باید ویژگیهای خود را بشناسیم. حتی اگر سایه هم ضعیف باشد، او را زیر دست خود قرار نمیدهیم.