گنجور

غزل شمارهٔ ۱۰۹۴

روزی‌که نقش‌گردش چشمت خیال‌کرد
نقاش خامه از مژه‌های غزال کرد
مشاطه‌ای‌ که حسن ترا زیب ناز داد
از دوده چراغ مه و مهر خال کرد
امکان نداشت پرده درد رمز آن و این
سحر تبسمی است‌که نفی محال‌کرد
خودروی حیرتیم ز نشو و نما مپرس
تخمی فشاند عشق‌که ما را نهال‌کرد
سیلی هزار دشت خس و خار داشتیم
بحر کرم‌ کدورت ما را زلال ‌کرد
بی‌شبهه بود نیک و بد اعتبارها
اندیشهٔ یقین همه را احتمال کرد
روز و شب جهان کم و بیش هوس نداشت
سعی نفس شمار امل ماه و سال کرد
گل کردن خیال صفاها به زنگ داد
آیینه را هجوم صور پایمال‌ کرد
داغ قمار صنعت یکتایی دلیم
ما را به ششجهت طرف این نقش خال کرد
حق خلق می‌شود ز فسون تأملت
باید به چشم دید و نباید خیال‌ کرد
حرمان تراش مخترعات فضولیم
ایجاد هجر فکر زمان وصال کرد
رنگ کلف برون رود از مه چه ممکن است
ما را نمی‌توان به هوس بی‌ملال کرد
ای غافل از نزاکت معنی تأملی
مه را کسی شناخت‌ که سیر هلال‌ کرد
چون شبنم از طرب به هوا بال می‌زدم
ذوق تأملم عرق انفعال کرد
مژگان بهم زدم شدم از نقش غیر پاک
این صیقلم برون ز جهان مثال کرد
همت رضا به وضع فسردن نمی‌دهد
بیزارم از سری که توان زیر بال کرد
بیدل کسی به معنی لفظم نبرد پی
تقدیر شهره ام به زبانهای لال کرد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روزی‌که نقش‌گردش چشمت خیال‌کرد
نقاش خامه از مژه‌های غزال کرد
هوش مصنوعی: روزی که تصویر زیبای چشمانت در ذهنم نقش بست، نقاشی با قلم مژه‌های تو تصویر غزالی را خلق کرد.
مشاطه‌ای‌ که حسن ترا زیب ناز داد
از دوده چراغ مه و مهر خال کرد
هوش مصنوعی: یک آرایشگر که زیبایی تو را به ناز و لطافت نشان داد، از زیرا نور چراغ روشنایی و گرمای چهره‌ات خال درست کرد.
امکان نداشت پرده درد رمز آن و این
سحر تبسمی است‌که نفی محال‌کرد
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر این است که هیچ چیز نمی‌تواند مانع از بروز دوستی و زیبایی شود. در واقع، هرچه مشکلات و دردها وجود داشته باشد، گاهی یک لبخند یا یک لحظه زیبایی می‌تواند همه آن‌ها را از بین ببرد و درهای امید را باز کند.
خودروی حیرتیم ز نشو و نما مپرس
تخمی فشاند عشق‌که ما را نهال‌کرد
هوش مصنوعی: خود را در حیرت و شگفتی رها کن و از روند رشد و تغییر نپرس. عشق مانند دانه‌ای است که می‌کارد و ما را به درختی بزرگ تبدیل می‌کند.
سیلی هزار دشت خس و خار داشتیم
بحر کرم‌ کدورت ما را زلال ‌کرد
هوش مصنوعی: ما در زندگی با مشکلات و سختی‌های بسیاری روبرو بودیم، اما با generosity و مهربانی دیگران، احساسات تلخ و کدر ما به روشنایی و زلالی تبدیل شد.
بی‌شبهه بود نیک و بد اعتبارها
اندیشهٔ یقین همه را احتمال کرد
هوش مصنوعی: به طور قطع می‌توان گفت که خوب و بد به اعتبارها وابسته است و تفکر بر اساس یقین، همه چیز را در نظر می‌گیرد.
روز و شب جهان کم و بیش هوس نداشت
سعی نفس شمار امل ماه و سال کرد
هوش مصنوعی: در طول روز و شب، دنیا به اندازه‌ای که باید، آرزویی نداشت. کوشش نفس، فقط شمارش آرزوها و عمر را در ماه و سال می‌کند.
گل کردن خیال صفاها به زنگ داد
آیینه را هجوم صور پایمال‌ کرد
هوش مصنوعی: اندیشه‌های زیبا و خوشایند مانند گل شکوفا می‌شوند، اما در عین حال، تصاویری که در آینه منعکس می‌شوند، به سبب فشار و آسیب‌هایی که دیده‌اند، تحت تأثیر قرار می‌گیرند.
داغ قمار صنعت یکتایی دلیم
ما را به ششجهت طرف این نقش خال کرد
هوش مصنوعی: عشق و وابستگی ما به یکدیگر، مانند بازی‌ای است که قلب ما را سوزانده و تأثیر عمیقی بر زندگی‌مان گذاشته است. این احساسات ما را به سمت جوانب مختلف زندگی‌مان هدایت می‌کند و ردپایی از خود به جای می‌گذارد.
حق خلق می‌شود ز فسون تأملت
باید به چشم دید و نباید خیال‌ کرد
هوش مصنوعی: حقیقت از تأمل و اندیشه به وجود می‌آید، باید آن را با چشم دل دید و نباید فقط به خیال بسنده کرد.
حرمان تراش مخترعات فضولیم
ایجاد هجر فکر زمان وصال کرد
هوش مصنوعی: ما در جستجوی نوآوری‌های بی‌فایده و گله‌گذاری‌ها هستیم که به ما تنها حس دوری و جدایی از زمان وصال را می‌دهند.
رنگ کلف برون رود از مه چه ممکن است
ما را نمی‌توان به هوس بی‌ملال کرد
هوش مصنوعی: رنگ غم و غصه از دل خارج می‌شود، اما آیا ممکن است ما را به آرزوی بی‌دغدغه و آرامش وادار کرد؟
ای غافل از نزاکت معنی تأملی
مه را کسی شناخت‌ که سیر هلال‌ کرد
هوش مصنوعی: ای کسی که از لطافت و ظرافت مسائل غافلی، بدان که تنها کسی که به ژرفای معنا پی برده، در پی دیدن سیر و گردش هلال رفته است.
چون شبنم از طرب به هوا بال می‌زدم
ذوق تأملم عرق انفعال کرد
هوش مصنوعی: در لحظه‌ای سرشار از شادی و شوق، مانند شبنم که به سمت هوا برمی‌خیزد، من نیز از خوشحالی به اوج رفتم. اما در همین حال، احساساتم به قدری عمیق شد که مرا تحت تأثیر قرار داد و عرق عاطفی بر چهره‌ام نشاند.
مژگان بهم زدم شدم از نقش غیر پاک
این صیقلم برون ز جهان مثال کرد
هوش مصنوعی: چشمانم را به هم زدم و از تصویرهای ناپاک رها شدم؛ این گونه خود را از دنیا جدا کرده و به یک مثال تبدیل شدم.
همت رضا به وضع فسردن نمی‌دهد
بیزارم از سری که توان زیر بال کرد
هوش مصنوعی: تلاش و اراده‌ی رضا به گونه‌ای است که اجازه نمی‌دهد به حالت کسالت و بی‌حوصلگی دچار شوم. از کسی که نتواند از خود دفاع کند و به دیگران تکیه کند، بیزارم.
بیدل کسی به معنی لفظم نبرد پی
تقدیر شهره ام به زبانهای لال کرد
هوش مصنوعی: کسی نمی‌تواند به معنای واقعی کلامم پاسخ دهد، زیرا سرنوشت من مرا به معروفیت رسانده است و دیگران هم به روش‌های سکوت و بی‌کلامی به من اشاره می‌کنند.