غزل شمارهٔ ۱۰۹۲
گرد مرا تحیّر، صبح جنون سبق کرد
دستی نداشت طاقت، جیبم چنین که شق کرد
دل تشنهٔ جنونهاست از وهم و ظن مپرسید
زین دست مشق بسیار مجنون بر این ورق کرد
پیداست شغل زاهد، وقت دگر چه باشد
سرها به یکدگرکوفت هرگهکه یاد حقکرد
دل با کمال تحقیق از شبههام نپرداخت
آیینه ساخت امّا پرداز بینسق کرد
زبن باغ تا دمیدم جز خون دل نچیدم
گلگون قبای نازی صبح مرا شفقکرد
از انفعالم آخر شستند دست قاتل
خونم روان نگردید رنگ حنا عرقکرد
مهمان این بساطیم اما چه سود بیدل
دیدار نعمتی بود آیینه در طبق کرد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گرد مرا تحیّر، صبح جنون سبق کرد
دستی نداشت طاقت، جیبم چنین که شق کرد
هوش مصنوعی: این ابیات به تصویر کشیدن حالتی از حیرت و جنون اشاره دارد. گوینده از شرایطی صحبت میکند که صبحی پر از شگفتی و نگرانی را تجربه کرده است. او احساس میکند که همه چیز دچار سردرگمی و آشفتگی شده و توانایی تحمل این وضعیت را ندارد. در حقیقت، گوینده به نوعی در برابر واقعیتهای اطرافش ناتوان و بیقدرت به نظر میرسد.
دل تشنهٔ جنونهاست از وهم و ظن مپرسید
زین دست مشق بسیار مجنون بر این ورق کرد
هوش مصنوعی: دل بسیار مشتاق و تشنهٔ احساسات شدیدی است و نباید از او دربارهٔ خیالات و شکها سوال کنی. این دل به خاطر عشق و جنون، بارها بر روی این کاغذ، نوشتهها و نقاشیهای بسیاری خلق کرده است.
پیداست شغل زاهد، وقت دگر چه باشد
سرها به یکدگرکوفت هرگهکه یاد حقکرد
هوش مصنوعی: کاری که زاهد انجام میدهد، مشخص است و در زمانهای دیگر چه چیزی ممکن است انجام دهد. هر بار که یاد خدا میکند، سرها را به یکدیگر میکوبد.
دل با کمال تحقیق از شبههام نپرداخت
آیینه ساخت امّا پرداز بینسق کرد
هوش مصنوعی: دل با دقت و بررسی دقیق، نتوانست از شک و تردید بگذرد. هرچند که برای خود تصویری ساخته، اما این تصویر از نظم و ترتیب خاصی برخوردار نیست و دچار بینظمی شده است.
زبن باغ تا دمیدم جز خون دل نچیدم
گلگون قبای نازی صبح مرا شفقکرد
هوش مصنوعی: هنگامی که به باغ پرداختم و صبحگاهی سر زدم، جز خون دل چیزی نچیدم، و تنها رنگ سرخ صبحگاهی مرا به یاد جلوههای زیبا انداخت.
از انفعالم آخر شستند دست قاتل
خونم روان نگردید رنگ حنا عرقکرد
هوش مصنوعی: پس از اینکه از درد و رنج من دست کشیدند، قاتل من هنوز خونم را نریخته است. رنگ حنا نیز نتوانسته نشان دهنده عرق و عذاب من باشد.
مهمان این بساطیم اما چه سود بیدل
دیدار نعمتی بود آیینه در طبق کرد
هوش مصنوعی: ما تنها مهمان این دنیا هستیم، اما چه فایدهای دارد وقتی دیدار با بیدل همچون یک نعمت است که مانند آینهای در طبق قرار گرفته است.