غزل شمارهٔ ۱۰۹۰
عشق مطربزادهای بر ساز و تقوا زور کرد
دانهٔ تسبیح را زاهد خر طنبور کرد
با همه واماندگی روزی دو آزادی خوشست
خانه را نتوان به اندوه تعلقگورکرد
زین گلستان صد سحر جوشید و صد شبنم دمید
عبرتم سیر چکیدنهای یک ناسورکرد
بگذر از بیصرفه گوییها که ساز انبساط
گوشمالی خورد هرگه ناله بیدستورکرد
موسی ما شعلهها در پردهٔ نیرنگ داشت
حسرتی از دل برون آورد و برق طورکرد
با چنین فرصت نبود امکان مژه برداشتن
وعدهٔ دیدار خلقی را امل مزدورکرد
شهرت اقبال عجز از چتر شاهی برتر است
موی چینی سایه آخر بر سر فغفور کرد
شور اسرارم جنون انگیخت از موی سفید
شوخی این پنبهام هنگامهٔ منصورکرد
نی ز طاعت بهرهای بردم نه ذوقی ازگناه
در همه کارم حضور نیستی معذور کرد
دخل آگاهی به یک سو نه که تحقیق غیور
چشم خلقی را به انگشت شهادت کور کرد
بیدل از عزلت کلامم رتبهٔ معنی گرفت
خُمنشینی بادهام را اینقدر پُر زور کرد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عشق مطربزادهای بر ساز و تقوا زور کرد
دانهٔ تسبیح را زاهد خر طنبور کرد
هوش مصنوعی: عشق به اندازهای قوت دارد که میتواند روحانی و با تقوا را به اجرای فنون خود مشغول کند و حتی او را به دنبالهریزی و ممارست در امور دینی نیز وادار نماید. در این میان، کسی که از دنیا فاصله گرفته و در جستجوی معنویت است، ممکن است در نهایت به جانب کارهای بیمعنا بگرایید.
با همه واماندگی روزی دو آزادی خوشست
خانه را نتوان به اندوه تعلقگورکرد
هوش مصنوعی: با وجود تمام سختیها و مشکلات، روزی دوستداشتن آزادی بسیار زیباست و نمیتوان خانه را با غم و اندوه به گور سپرد.
زین گلستان صد سحر جوشید و صد شبنم دمید
عبرتم سیر چکیدنهای یک ناسورکرد
هوش مصنوعی: از این باغ هزاران شگفتی و زیبایی به وجود آمد و صدها قطرهی شبنم بر سر شاخهها نشسته است. من از این پدیدهها عبرت میگیرم و به یاد چکیدنهای دردناکی میافتم که در زندگی تجربه کردهام.
بگذر از بیصرفه گوییها که ساز انبساط
گوشمالی خورد هرگه ناله بیدستورکرد
هوش مصنوعی: از حرفهای بیفایده عبور کن، زیرا هر بار که ناله بیدلیل و بیمورد میکنی، به نوعی به خودت آسیب میزنی.
موسی ما شعلهها در پردهٔ نیرنگ داشت
حسرتی از دل برون آورد و برق طورکرد
هوش مصنوعی: موسی با تمام مهر و محبتش در پس پردههای فریب، حسرتی از دلش به بیرون راند و نورانی شد همچنان که در کوه طور درخشید.
با چنین فرصت نبود امکان مژه برداشتن
وعدهٔ دیدار خلقی را امل مزدورکرد
هوش مصنوعی: در این شرایط و فرصت محدود، نمیتوان به وعده ملاقات افرادی که انتظار دیدارشان را داریم، فکر کرد و باید به کارهای خود مشغول باشیم.
شهرت اقبال عجز از چتر شاهی برتر است
موی چینی سایه آخر بر سر فغفور کرد
هوش مصنوعی: شهرت و جایگاه اقبال از قدرت و سلطنتی که با چتر پادشاهی به دست آمده، بالاتر است. یعنی در نهایت، نام و آوازهای که به دست میآید، اهمیت بیشتری دارد تا مقام و قدرت ظاهری که ممکن است زودگذر باشد.
شور اسرارم جنون انگیخت از موی سفید
شوخی این پنبهام هنگامهٔ منصورکرد
هوش مصنوعی: این بیت به بیانی اشاره دارد که هیجان و احساسات عمیق ناشی از رازهایی در زندگی را به تصویر میکشد. در اینجا، موهای سفیدی که به شوخی تشبیه شدهاند، نمادی از گذر زمان و تغییرات زندگی است، و در نهایت به نتیجهای پرشور و تاثیرگذار میانجامد که با نام "منصور" پیوند خورده است. به طور کلی، مفهوم این بیت به تنش بین جنون و افکار عمیق در رابطه با حوادث و رازهای زندگی پرداخته شده است.
نی ز طاعت بهرهای بردم نه ذوقی ازگناه
در همه کارم حضور نیستی معذور کرد
هوش مصنوعی: در زندگیام نه از عبادت لذتی بردم و نه از گناه شوقی دارم، در همه کارهایم، حضور توست که مرا معذور میکند.
دخل آگاهی به یک سو نه که تحقیق غیور
چشم خلقی را به انگشت شهادت کور کرد
هوش مصنوعی: آگاهی و دانش به یک سمت میرود، نه اینکه جستجو و تحقیق، با انگشت شهادت، بر چشمان مردم ظلمت بیفکند.
بیدل از عزلت کلامم رتبهٔ معنی گرفت
خُمنشینی بادهام را اینقدر پُر زور کرد
هوش مصنوعی: بیدل در جایی دور از جمع به سکوت و تنهایی نشسته و در این حالت، عمق افکارش و معنای کلامش بیشتر نمایان شده است. تنها بودنش باعث شده است که قدرت و تاثیر بادهاش دو چندان شود.