گنجور

غزل شمارهٔ ۱۰۸۸

پیش ارباب حسب ترک نسب باید کرد
پردهٔ دیده و دل فرش ادب باید کرد
کاروانها همه محمل کش یأس است اینجا
ناله را بدرقهٔ سعی طلب باید کرد
باعث‌ گریه درین دشت اگر چیزی نیست
الم بیکسیی هست سبب بایدکرد
گر شود پیش تو منظور نثار نگهی
گوهر جان به هوس تحفهٔ لب باید کرد
جمع بودن به پریشان‌صفتی آسان نیست
روزها در قدم زلف تو شب باید کرد
زبن توهمکده سامان دگر نتوان یافت
جز دمی چند که ایثار تعب بایدکرد
ترک لذات جهان مفت سلامت شمرید
این شکر قابل آن نیست‌که تب بایدکرد
جیب‌ها موج طربگاه حضور دریاست
فکر خود کن‌ گرت اندیشهٔ رب باید کرد
نم آب و کف خاکی بهم آمیخته است
هر چه آید ز تو کاری‌ست عجب باید کرد
بیدل این انجمن وهم دگر نتوان یافت
درد هم مفت تماشاست طرب باید کرد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پیش ارباب حسب ترک نسب باید کرد
پردهٔ دیده و دل فرش ادب باید کرد
هوش مصنوعی: برای جلب توجه و احترام به بزرگ‌ترها و مقامات، باید از تفاخر به نژاد و نسب خود دست برداشته و با ادب و احترام رفتار کرد. این یعنی باید در برابر آن‌ها فروتنی نشان داد و آداب و رسوم را رعایت کرد.
کاروانها همه محمل کش یأس است اینجا
ناله را بدرقهٔ سعی طلب باید کرد
هوش مصنوعی: این مکان پر از ناامیدی است و کاروان‌های زیادی با بارِ یأس به اینجا می‌آیند. برای رهایی از این حال و هوا، باید تلاش و کوشش را با صدای ناله‌ها همدل کرد و آنها را همراهی نمود.
باعث‌ گریه درین دشت اگر چیزی نیست
الم بیکسیی هست سبب بایدکرد
هوش مصنوعی: در این دشت، اگر چیزی وجود ندارد که باعث گریه شود، احساس درد و تنهایی باید دلیلی برای این ناراحتی باشد.
گر شود پیش تو منظور نثار نگهی
گوهر جان به هوس تحفهٔ لب باید کرد
هوش مصنوعی: اگر خواسته‌ات پیش تو محقق شود و تو به من نگاهی کنی که از عمق جانم باشد، در این صورت باید به شوقی که از لب‌هایت می‌خواهم، بهترین هدیه را تقدیم کنم.
جمع بودن به پریشان‌صفتی آسان نیست
روزها در قدم زلف تو شب باید کرد
هوش مصنوعی: در کنار هم بودن و آرامش داشتن در شرایط سردرگمی آسان نیست، بنابراین باید روزها را با یاد تو و زیبایی‌ات پشت سر گذاشت.
زبن توهمکده سامان دگر نتوان یافت
جز دمی چند که ایثار تعب بایدکرد
هوش مصنوعی: از توهم و خیال، نمی‌توان به غیر از لحظه‌ای کوتاه، سامان و نظم جدیدی پیدا کرد؛ چون برای دستیابی به آن، باید رنج و زحمت زیادی را تحمل کرد.
ترک لذات جهان مفت سلامت شمرید
این شکر قابل آن نیست‌که تب بایدکرد
هوش مصنوعی: ترک کردن لذت‌های دنیا را ارزان می‌دانید و به خاطر سلامت خود این کار را می‌کنید، ولی این شکر و شیرینی آنقدر ارزش ندارد که انسان برای آن دچار درد و مشکل شود.
جیب‌ها موج طربگاه حضور دریاست
فکر خود کن‌ گرت اندیشهٔ رب باید کرد
هوش مصنوعی: جیب‌ها به شادابی و خوشحالی شبیه به دریایی هستند؛ پس به فکر خودت باش و اگر نیاز به تفکر عمیق داری، باید تلاش کنی.
نم آب و کف خاکی بهم آمیخته است
هر چه آید ز تو کاری‌ست عجب باید کرد
هوش مصنوعی: آب و خاک با هم ترکیب شده‌اند، بنابراین هر چیزی که از تو صادر می‌شود، باید به گونه‌ای شگفت‌آور انجام شود.
بیدل این انجمن وهم دگر نتوان یافت
درد هم مفت تماشاست طرب باید کرد
هوش مصنوعی: در این محفل، دیگر نمی‌توان به سراغ خیالات رفت، چرا که درد و رنج نیز به خودی خود جذابیت دارند و باید از قهری که در دل داریم لذت ببریم و شاد باشیم.