غزل شمارهٔ ۱۰۷۶
ز ساز جسم هزار انفعال میگذرد
چو رشحهای که ز ظرف سفال میگذرد
دمیدن همه زبن خاکدانگل خواریست
بهار آبلهها پایمال میگذرد
غبار شیشهٔ ساعت به وهم میکوبد
بهوش باشکه این ماه و سال میگذرد
تلاش نقص وکمال جهان گروتازیست
هلالش از مه و ماه از هلال میگذرد
به هرکه مینگرم طالب دوام بقاست
مدار خلق به فکر محال میگذرد
دلی که صاف شود از غبار وهم کجاست
ز هر یک آینه چندین مثال می گذرد
طلب چه سحرکند تا بهکوی یار رسم
نفس هم از لب ما سینه مال میگذرد
شبم به صفحه نگاهش زد آتشیکه هنوز
شرر به چشمک ناز غزال میگذرد
تلاش نالهٔ جانکاه تاکی ای بلبل
زمان عافیتت زبر بال میگذرد
دو روزه فرصت وهمی که زندگی نام است
گر از هوس گذری بیملال میگذرد
غبار قافلهٔ دوش بوده است امروز
وصال رفته و اکنون خیال میگذرد
حق ادای رموز از قلم طلب بیدل
که حرف دل به زبانهای لال میگذرد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز ساز جسم هزار انفعال میگذرد
چو رشحهای که ز ظرف سفال میگذرد
هوش مصنوعی: صوت بدن هزاران تأثیر را عبور میکند مانند قطرهای که از ظرف سفالی میگذرد.
دمیدن همه زبن خاکدانگل خواریست
بهار آبلهها پایمال میگذرد
هوش مصنوعی: نسیم بهاری از خاک و گل به سرزمین میوزد و زحمتها و دردهای زندگی را نادیده میگیرد و به جلو میرود، گویا که هیچکدام از مشکلات اهمیت ندارند.
غبار شیشهٔ ساعت به وهم میکوبد
بهوش باشکه این ماه و سال میگذرد
هوش مصنوعی: غبار روی شیشهٔ ساعت به ما یادآوری میکند که هوشیار باشیم، چرا که زمان و ایام به سرعت سپری میشوند.
تلاش نقص وکمال جهان گروتازیست
هلالش از مه و ماه از هلال میگذرد
هوش مصنوعی: جهان در حال تلاش برای کامل شدن و رفع نواقص خود است. مانند هلال که از میان ماه و ستارهها عبور میکند و نمادی از این تلاش است.
به هرکه مینگرم طالب دوام بقاست
مدار خلق به فکر محال میگذرد
هوش مصنوعی: هرکسی را که میبینم در پی این است که جاودانه بماند، اما مردم در حالتی از نادانی و خیال باطل زندگی میکنند.
دلی که صاف شود از غبار وهم کجاست
ز هر یک آینه چندین مثال می گذرد
هوش مصنوعی: دل پاک و خالصی که از تردید و خیالهای نادرست تهی شده باشد، کجاست؟ چرا که در آینههای مختلف، تصویرهای زیادی از آن میگذرد.
طلب چه سحرکند تا بهکوی یار رسم
نفس هم از لب ما سینه مال میگذرد
هوش مصنوعی: به چه وسایلی باید دست بزنم تا بتوانم به کوی محبوب برسم، حتی نفسهایم هم از روی لبهای من، در دل میگذرد و تحمل این فاصله سخت است.
شبم به صفحه نگاهش زد آتشیکه هنوز
شرر به چشمک ناز غزال میگذرد
هوش مصنوعی: در شب، وقتی به چهرهاش نگاه کردم، آتش شوری به وجود آمد که هنوز هم اثرش در چشمک زدن ناز و زیبایی غزال دیده میشود.
تلاش نالهٔ جانکاه تاکی ای بلبل
زمان عافیتت زبر بال میگذرد
هوش مصنوعی: ای بلبل، تلاش و نالهٔ دلخراش تو بیفایده است، زیرا زمان خوشی و آسایش تو در حال عبور است و تو هنوز در عذاب و غم هستی.
دو روزه فرصت وهمی که زندگی نام است
گر از هوس گذری بیملال میگذرد
هوش مصنوعی: زندگی فرصتی کوتاه و پر از خیال است و اگر از وسوسهها بگذری، این مدت بدون اندوه و غم سپری میشود.
غبار قافلهٔ دوش بوده است امروز
وصال رفته و اکنون خیال میگذرد
هوش مصنوعی: امروز حال و هوای وصال وجود دارد، اما غبار و نشانههای سفری که دیروز سپری شده، همچنان باقی است و فکر و خیال به سمت آن میرود.
حق ادای رموز از قلم طلب بیدل
که حرف دل به زبانهای لال میگذرد
هوش مصنوعی: باید به رازها و نکات عمیق عشق و احساسات دقت کرد، زیرا احساسات واقعی گاهی به زبان نمیآیند و تنها در سکوت بیان میشوند.