گنجور

غزل شمارهٔ ۱۰۷۳

زین گلستان که گلش رنگ ندامت دارد
شبنمی نیست که ‌بی‌دیدهٔ تر می‌گذرد
از نفس چند پی قافلهٔ دل‌گیریم
سنگ عمریست‌که بردوش شرر می‌گذرد
دام دل نیست به جز دیده ‌که مینای شراب
از سر جام به صد خون جگر می‌گذرد
رغبت جاه چه و نفرت اسباب‌ کدام
زین هوسها بگذر یا مگذر می‌گذرد
انجمن در قدمی‌، هرزه به هر سو مخرام
هرکجا پا فشرد شمع ز سر می‌گذرد
عشق شد منفعل از طینت بیحاصل ما
برق از این مزرعهٔ سوخته‌تر می‌گذرد
خودنمایی چقدر زحمت دل خواهد داد
آخر این جلوه‌ات از آینه درمی‌گذرد
همچو تصویر به آغوش ادب ساخته‌ایم
عمر پرواز ضعیفان ته پر می‌گذرد
بیدل ما به وداع تو چرا خون نشود
عرق از روی تو با دیدهٔ تر می‌گذرد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زین گلستان که گلش رنگ ندامت دارد
شبنمی نیست که ‌بی‌دیدهٔ تر می‌گذرد
هوش مصنوعی: در این باغ که گل‌هایش بوی ندامت و پشیمانی می‌دهند، هیچ کسی بدون اشک و حسرت نمی‌تواند بگذرد.
از نفس چند پی قافلهٔ دل‌گیریم
سنگ عمریست‌که بردوش شرر می‌گذرد
هوش مصنوعی: ما از نفس خودمان چقدر به قافلهٔ دل‌مان نزدیک هستیم، در حالی که آتش زندگی‌مان سال‌هاست که بر روی دوش‌مان سنگینی می‌کند و در حال گذر است.
دام دل نیست به جز دیده ‌که مینای شراب
از سر جام به صد خون جگر می‌گذرد
هوش مصنوعی: دل مانند دام نیست که چیزی را به راحتی در خود حبس کند، بلکه تنها راه ارتباط با آن احساسات و دیدگاه‌هاست. شراب از جامی که در آن ریخته شده، به‌سختی به درون می‌رود و این مسیر حسرت و غم را به همراه دارد.
رغبت جاه چه و نفرت اسباب‌ کدام
زین هوسها بگذر یا مگذر می‌گذرد
هوش مصنوعی: میل به مقام و جاه چه سودی دارد و از کینه و تنفر چه چیزهایی به دست می‌آید؟ از این خواسته‌ها یا عبور کن یا خیلی جدی به آن‌ها نپرداز، زیرا آن‌ها گذرا و فانی هستند.
انجمن در قدمی‌، هرزه به هر سو مخرام
هرکجا پا فشرد شمع ز سر می‌گذرد
هوش مصنوعی: انجمن در یک قدمی است و هرکس به سمت‌های مختلف می‌رود. هر کجا که قدم بگذارد، شمع از سرش عبور می‌کند.
عشق شد منفعل از طینت بیحاصل ما
برق از این مزرعهٔ سوخته‌تر می‌گذرد
هوش مصنوعی: عشق به خاطر ذات بی‌فایده ما به حالت انفعال درآمده است، مانند برقی که از زمینی سوخته و بی‌ثمر عبور می‌کند.
خودنمایی چقدر زحمت دل خواهد داد
آخر این جلوه‌ات از آینه درمی‌گذرد
هوش مصنوعی: به خودت توجه کردن و خود را به نمایش گذاشتن چقدر می‌تواند برای دل زحمت ایجاد کند، چرا که زیبایی‌ات تنها از آینه عبور می‌کند و ماندگار نیست.
همچو تصویر به آغوش ادب ساخته‌ایم
عمر پرواز ضعیفان ته پر می‌گذرد
هوش مصنوعی: ما مانند تصاویری که با دقت و ادب ساخته شده‌اند، عمر خود را با شیوه‌ای زیبا و با نزاکت می‌گذرانیم، در حالی که زندگی ضعیفان به سرعت می‌گذرد.
بیدل ما به وداع تو چرا خون نشود
عرق از روی تو با دیدهٔ تر می‌گذرد
هوش مصنوعی: دل ما به خاطر خداحافظی تو چرا باید دچار خونریزی شود؟ اشک‌هایی که از چشمانم می‌ریزد، با چهرهٔ تو آمیخته می‌شود.