غزل شمارهٔ ۱۰۵۵
من و حسنیکه هرجا یادش از دل سر برون آرد
به دوش هرمژه صد شمع چشم تر برون آرد
کمینگاه دو عالم حسرتم امید آن دارم
که فیض جلوه یک اشکم نگهپرور برون آرد
زگرمیهای لعلش گر دل دریا خبرگردد
حبابآسا به لب تبخاله ازگوهر برون آرد
به صحرای قیامت قامتش گر فتنه انگیزد
به رنگگردباد آه از دل محشر برون آرد
ز پاس ناله بر بنیاد عجز خویش میلرزم
مباد این شعله از خاکستر من سر برون آرد
که دارد زین دبستان هوس غیر از خیال من
ورقگردانی رنگیکه صد دفتر برون آرد
در این محفل سراغ عشرت دیگر نمییابم
مگر خمیازه بالد بر خود و ساغر برون آرد
بهگلشنگر دهد عرض ضعیفی ناتوان او
به ناز صد رگ گل پهلوی لاغر برون آرد
ز فیض آبله دارد جنونم اوج اقبالی
کهگر بر خاک ره ساید قدم افسر برون آرد
ز بحر بیکناری ناامیدی در نظر دارم
نم اشکی که غواصش سر ازگوهر برون آرد
ندامت سازکن هرجا کنی تمهید پیدایی
که بویگل به صد چاک ازگریبان سر برون آرد
غم اسباب دنیا چیدهای بر دل از این غافل
که آخر تنگی این خانهات از در برون آرد
بهتوفانحوادثچارهها خونشدکنونصبری
به ساحلکشتی ما را مگر لنگر برون آرد
صفاها آخر از عرض هنر زنگار شد بیدل
ز غفلت تا بهکی آیینهات جوهر برون آرد
غزل شمارهٔ ۱۰۵۴: فسردن از مزاج شعله خاکستر برون آردغزل شمارهٔ ۱۰۵۶: نگاهت جوش صد میخانه از ساغر برون آرد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
من و حسنیکه هرجا یادش از دل سر برون آرد
به دوش هرمژه صد شمع چشم تر برون آرد
هوش مصنوعی: من و حسنی که هر بار یاد او در دل زنده میشود، به دوش من همواره صد شمع از اشک چشمانم فرو میریزد.
کمینگاه دو عالم حسرتم امید آن دارم
که فیض جلوه یک اشکم نگهپرور برون آرد
هوش مصنوعی: در جایی که دو دنیا به هم میپیوندند، من در حسرت به سر میبرم و امیدوارم که نعمت و زیبایی ناشی از یک اشک من را به دنیای بیرون برساند.
زگرمیهای لعلش گر دل دریا خبرگردد
حبابآسا به لب تبخاله ازگوهر برون آرد
هوش مصنوعی: اگر دلِ بزرگ از عشق او تحت تأثیر قرار گیرد، مانند حبابی بر روی آب، سر از آب بیرون میآورد و جوهر عشق را فاش میکند.
به صحرای قیامت قامتش گر فتنه انگیزد
به رنگگردباد آه از دل محشر برون آرد
هوش مصنوعی: اگر در روز قیامت، او با قد و قامت خود باعث ایجاد فتنه و آشوب شود، آنگاه دلهای مردم به شدت تحت تأثیر قرار گرفته و صدای آه و ناله آنها به گوش خواهد رسید.
ز پاس ناله بر بنیاد عجز خویش میلرزم
مباد این شعله از خاکستر من سر برون آرد
هوش مصنوعی: از شنیدن صدای نالهام بر ضعف و ناتوانیام ترس دارم، نکند این آتش درونی که از خاکستر وجودم برمیخیزد، دوباره شعلهور شود.
که دارد زین دبستان هوس غیر از خیال من
ورقگردانی رنگیکه صد دفتر برون آرد
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که کسی که در این مدرسه در حال تحصیل است، بیشتر از هر چیز دیگری به خاطر خیالات خود با این فضا ارتباط برقرار کرده و موضوعاتی که به ذهنش میآید، برایش ارزشمندتر از مطالب درسی و معمولی است. او در پی تجربههای تازه و رنگین است، طوری که گویی هر بار که صفحهای را ورق میزند، داستانهای جدید و جذابی را از زندگی به دست میآورد.
در این محفل سراغ عشرت دیگر نمییابم
مگر خمیازه بالد بر خود و ساغر برون آرد
هوش مصنوعی: در این جا، من دیگر نمیتوانم نشانهای از شادی و خوشی پیدا کنم، جز اینکه خمیازهام را در خود میدانم و شیشهای را که از آن مینوشم، به بیرون بیاورم.
بهگلشنگر دهد عرض ضعیفی ناتوان او
به ناز صد رگ گل پهلوی لاغر برون آرد
هوش مصنوعی: اگر کسی در باغ گل، از ضعف و ناتوانی خود شکایت کند، گل به ناز و لطافتش صد برابر از او لاغرتر و ضعیفتر است.
ز فیض آبله دارد جنونم اوج اقبالی
کهگر بر خاک ره ساید قدم افسر برون آرد
هوش مصنوعی: از لطف و تأثیر آبله، دیوانهام و در اوج خوش شانسیام. اگر قدمی بر زمین بگذاری، میتوانی تاجی از سر بیرون بیاری.
ز بحر بیکناری ناامیدی در نظر دارم
نم اشکی که غواصش سر ازگوهر برون آرد
هوش مصنوعی: از عمق بیپایان ناامیدی، به یاد دارم نم و قطرهای اشک که غواص بتواند آن را از دل گنجهای دریا بیرون بکشد.
ندامت سازکن هرجا کنی تمهید پیدایی
که بویگل به صد چاک ازگریبان سر برون آرد
هوش مصنوعی: هر جا که تدبیری برای برطرف کردن غم و پشیمانی بیندیشی، بدان که مانند بوی گل که از چاکهای پیراهن بیرون میآید، احساسات و زیباییهای دل هم به طور طبیعی نمایان خواهد شد.
غم اسباب دنیا چیدهای بر دل از این غافل
که آخر تنگی این خانهات از در برون آرد
هوش مصنوعی: غم و نگرانیهای دنیایی را بر دل خود جمع کردهای، غافل از این که در نهایت، تنگی و محدودیت این دنیا تو را از در خارج میکند.
بهتوفانحوادثچارهها خونشدکنونصبری
به ساحلکشتی ما را مگر لنگر برون آرد
هوش مصنوعی: به دلیل مشکلات و چالشهای فراوانی که در زندگی با آنها مواجه هستیم، در حال حاضر تنها امید ما صبر است تا به آرامش برسیم. شاید اگر صبر کنیم و به تلاش ادامه دهیم، بالاخره به ساحل امنی برسیم.
صفاها آخر از عرض هنر زنگار شد بیدل
ز غفلت تا بهکی آیینهات جوهر برون آرد
هوش مصنوعی: در نهایت، زیبایی و خلوص آثار هنری تحت تأثیر نادانی و غفلت قرار میگیرد. بیدل، به این نکته اشاره میکند که تا چه زمانی آینه وجود تو میتواند درخشش و عمق خود را حفظ کند و جوهر واقعیاش را نشان دهد.