گنجور

غزل شمارهٔ ۱۰۳۴

بی‌یأس دل از هرچه ندارد گله دارد
ناسودن دست تو هزار آبله دارد
محمل‌کش مجنون‌روشان بی ‌سر و پایی‌ست
این قافلهٔ اشک عجب راحله دارد
از عالم نیرنگ املِ هیچِ مپرسید
آفاق‌، شرر فرصت و زاهد چله دارد
از خار کند شکوه ‌گل آبلهٔ من
آیینه گر از شوخی جوهر گله دارد
یک نچه به صد رنگ‌گل‌افشان خیال ست
یکتایی او اینقدرم ده دله دارد
نگذشته ز سر راه به جایی نتوان برد
هشدار که پای تو همین آبله دارد
دل محوگداز است چه در هجر چه در وصل
این آینه در آب شدن حوصله دارد
دور شکم اهل دول بین و دهل زن
کاین طایفه را تخم امل حامله دارد
هرجا روی از برق فنا جان نتوان برد
عمری‌ست‌که آتش پی این قافله دارد
دنیا الم غفلت و عقبا غم اعمال
آسودگی از ما دو جهان فاصله دارد
بیدل من و آن نظم که هر مصرع شوخش
چون سرو ز آزادی غمها صله دارد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بی‌یأس دل از هرچه ندارد گله دارد
ناسودن دست تو هزار آبله دارد
هوش مصنوعی: دل از ناامیدی خالی است و از هیچ چیز شکایت ندارد، اما به یاد تو، هزار درد و زخم دارد.
محمل‌کش مجنون‌روشان بی ‌سر و پایی‌ست
این قافلهٔ اشک عجب راحله دارد
هوش مصنوعی: این کاروان اشک، که به سمت مجنون‌روها می‌رود، بدون سر و پا است و این امر عجیب است.
از عالم نیرنگ املِ هیچِ مپرسید
آفاق‌، شرر فرصت و زاهد چله دارد
هوش مصنوعی: از دنیای فریب و تظاهر چیزی نپرسید، زیرا زندگی پر از فرصت‌ها و تجارب است که باید از آن‌ها بهره برد. زاهد تنها در انتظار کمال است و ممکن است که در این انتظار خود را محدود کند.
از خار کند شکوه ‌گل آبلهٔ من
آیینه گر از شوخی جوهر گله دارد
هوش مصنوعی: اگر از درد و رنج من مانند خار، درد و زیبایی وجود دارد، پس باید به آن به عنوان یک شوخی نگاه کرد و آن را در آینه‌ای ببینی که نشان‌دهنده‌ی زخم‌ها و زیبایی‌ها است.
یک نچه به صد رنگ‌گل‌افشان خیال ست
یکتایی او اینقدرم ده دله دارد
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به زیبایی و تنوع خیال‌ها اشاره دارد و می‌گوید که این خیال‌ها به اندازه‌ای زیبا و دلربا هستند که می‌توانند دل‌ها را به خود جذب کنند. همچنین، ایمان به یکتایی و خاص بودن این زیبایی‌ها را نیز بیان می‌کند.
نگذشته ز سر راه به جایی نتوان برد
هشدار که پای تو همین آبله دارد
هوش مصنوعی: اگر از مسیر اصلی و درست دور شوی، نمی‌توانی به جایی برسی. مراقب باش، چون خودت هم با مشکلاتی مواجه هستی.
دل محوگداز است چه در هجر چه در وصل
این آینه در آب شدن حوصله دارد
هوش مصنوعی: دل همیشه در حال سوختن است، چه در زمان جدایی و چه در زمان دیدار. این آینه (دل) توانایی آب شدن و تغییر حالت را دارد.
دور شکم اهل دول بین و دهل زن
کاین طایفه را تخم امل حامله دارد
هوش مصنوعی: به اطراف خود نگاهی بینداز و ببین که چگونه سیاستمداران و اهل قدرت در حال تظاهر به خوشی و سرزندگی هستند، در حالی که در حقیقت، دغدغه‌ها و مشکلات بسیاری دارند. این افراد در ظاهر خوشحال به نظر می‌رسند، اما در باطن، نگران نهادینه شدن وضعیت نامساعد هستند.
هرجا روی از برق فنا جان نتوان برد
عمری‌ست‌که آتش پی این قافله دارد
هوش مصنوعی: هر جایی که به سمت زوال و فنا بروی، جانت را نمی‌توانی نجات دهی، زیرا عمری که می‌گذرانیم همچون آتشی است که پی این سفر ادامه دارد.
دنیا الم غفلت و عقبا غم اعمال
آسودگی از ما دو جهان فاصله دارد
هوش مصنوعی: دنیا پر از دردهای نادانی است و عواقب کارها باعث غم و اندوه می‌شود؛ آرامش حقیقی از ما و دو جهان دیگر فاصله دارد.
بیدل من و آن نظم که هر مصرع شوخش
چون سرو ز آزادی غمها صله دارد
هوش مصنوعی: من و آن شعر که هر یک از مصرع‌هایش مانند سرو از آزادی و بی‌قیدی نسبت به غم‌ها برخوردار است.