گنجور

غزل شمارهٔ ۱۰۳۱

مگو رند از می و زاهد زتقوا گفتگو دارد
دماغ عشق سرشار است و هرجا گفتگو دارد
عدم‌ از سرمه ‌جوشانده‌ست‌ شور محفل امکان
تأمل کن خموشی تا کجاها گفتگو دارد
جهان ‌بزمی‌ست‌، نفرین ‌و ستایش‌ نغمهٔ سازش
سراپا گوش باید بود دنیا گفتگو دارد
ز بس برده‌ست افسون امل از خود جهانی را
گر از امروز می‌پرسی ز فردا گفتگو دارد
ندارد صرفهٔ غیرت به جنگ سایه رو کردن
خجالت نقد بیکاری‌که با ما گفتگو دارد
نباشد گر نوای زهد و تقوا دردسر کمتر
به بزم ما قدح‌گوش است و مینا گفتگو دارد
اسیر تنگنای کلفتم از هرزه‌پروازی
غبارم گر نفس دزدد به صحرا گفتگو دارد
سراغ عافیت خواهی ز ما و من تبرا کن
ندارد بوی جمعیت زبان تا گفتگو دارد
نفس وحشت‌نگار گرد از خود رفتن است اینجا
صریر خامه‌ای در لغزش پا گفتگو دارد
اثرهای کمال وحدت است افسانهٔ کثرت
برای خود خیال شخص تنها گفتگو دارد
نگردد محرم راز دهانش هیچکس بیدل
مگر لعلش‌که از شرح معما گفتگو دارد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مگو رند از می و زاهد زتقوا گفتگو دارد
دماغ عشق سرشار است و هرجا گفتگو دارد
هوش مصنوعی: نمی‌توان درباره عشق و می‌گساری با زاهد و متقی سخن گفت، زیرا عشق و احوالات آن هیچ شباهتی به گفتگوهای آنها ندارد. عشق به مانند نوشیدن می، حالتی سرشار و کاملاً متفاوت از مباحث دینی و اخلاقی دارد.
عدم‌ از سرمه ‌جوشانده‌ست‌ شور محفل امکان
تأمل کن خموشی تا کجاها گفتگو دارد
هوش مصنوعی: عدم (نیستی) به مانند سرمه‌ای است که جوشانده شده، پس در شور و شوق محفل وجود، فرصتی برای تفکر فراهم آور. تا کجاها می‌توان در سکوت و خاموشی به گفتگو و اندیشیدن پرداخت؟
جهان ‌بزمی‌ست‌، نفرین ‌و ستایش‌ نغمهٔ سازش
سراپا گوش باید بود دنیا گفتگو دارد
هوش مصنوعی: دنیا مانند یک جشن و مهمانی است، جایی که هم نفرین و هم ستایش وجود دارد. باید با دقت تمام به آهنگ و نغمه‌های آن گوش داد، چرا که هر لحظه پر از گفت‌وگو و زندگی است.
ز بس برده‌ست افسون امل از خود جهانی را
گر از امروز می‌پرسی ز فردا گفتگو دارد
هوش مصنوعی: به خاطر تأثیر زیاد آرزوها و خیالات، فردی که امروزش را می‌سپارد، به راحتی نمی‌تواند درباره فردای خود صحبت کند و نگران آینده خواهد بود.
ندارد صرفهٔ غیرت به جنگ سایه رو کردن
خجالت نقد بیکاری‌که با ما گفتگو دارد
هوش مصنوعی: غیرت انسان به جنگ و درگیری نیاز ندارد و نباید خود را در سایه دیگران نشان دهد. از طرفی، خجالت از اینکه در حال حاضر بیکار هستیم، موجب می‌شود که حتی با کسانی که با ما صحبت می‌کنند نیز احساس ناراحتی کنیم.
نباشد گر نوای زهد و تقوا دردسر کمتر
به بزم ما قدح‌گوش است و مینا گفتگو دارد
هوش مصنوعی: اگر در بزم ما خبری از نواهای زهد و تقوا نباشد، دردسرها نیز کمتر خواهد شد. در این حال، تنها مشغول به نوشیدن شراب و گفتگو خواهیم بود.
اسیر تنگنای کلفتم از هرزه‌پروازی
غبارم گر نفس دزدد به صحرا گفتگو دارد
هوش مصنوعی: من در تنگنای زندگی‌ام گرفتار آمده‌ام و اگر دمی نفس بزنم، در دل صحرا، با آزادگی و بدون دغدغه‌ای صحبت می‌کنم.
سراغ عافیت خواهی ز ما و من تبرا کن
ندارد بوی جمعیت زبان تا گفتگو دارد
هوش مصنوعی: اگر به دنبال آرامش و آسایش هستی، باید از خودخواهی و منیت فاصله بگیری. در فضای جمعی، کلام و گفتگو معنای بیشتری پیدا می‌کند و نمی‌تواند فقط به فردیت محدود شود.
نفس وحشت‌نگار گرد از خود رفتن است اینجا
صریر خامه‌ای در لغزش پا گفتگو دارد
هوش مصنوعی: اینجا حالتی پیش آمده که با دور شدن از خود، احساس ترسی به وجود آمده است. در این فضا، صدای قلمی که بر روی کاغذ حرکت می‌کند، به نوعی درگیری و گفتگو داشتنی از لغزش پا را به تصویر می‌کشد.
اثرهای کمال وحدت است افسانهٔ کثرت
برای خود خیال شخص تنها گفتگو دارد
هوش مصنوعی: عوامل کمال و تمامیت، نشانه وجود وحدت هستند. اما افسانه‌ای که ما درباره کثرت و تعدد می‌سازیم، تنها در خیال فرد مجرد و جدا از دیگران وجود دارد و بیشتر یک گفتگوی درونی به حساب می‌آید.
نگردد محرم راز دهانش هیچکس بیدل
مگر لعلش‌که از شرح معما گفتگو دارد
هوش مصنوعی: هیچ‌کس جز بیدل نمی‌تواند راز دهان او را درک کند، چرا که فقط لعل اوست که می‌تواند در مورد معماها و اسرار او صحبت کند.