غزل شمارهٔ ۱۰۲۹
حرص اگر بر عطش غلو دارد
شرم آبی دگر به جو دارد
گوشهٔ دامن قناعت گیر
خاک این وادی آبرو دارد
خار خار خیال پوچ بلاست
آه زان دل که آرزو دارد
نیست این بحر بی شنای حباب
سر بیمغز همکدو دارد
رنگ گل بی تو بی دماغم کرد
خون این زخم تازه بو دارد
دست میباید از جهان شستن
رفع آلایش این وضو دارد
ساز اقبال بی شکستی نیست
چیستی اعتبار مو دارد
بیرواج جهان عنصریایم
جنس ما گرد چارسو دارد
اوج بنیاد ما ، نگونساریست
موی سر، سوی خاک رو، دارد
از نفس رست و رفت به باد
ریشهٔ ما همین نمو دارد
برکه نالد نیاز ما یارب
دادرس پر به ناز خو دارد
خاک ناگشته پاک نتوان شد
زاهدان! آب هم وضو دارد
هرکجاییم زین چمن دوریم
ما و من رنگ و بوی و دارد
بیدل اینحرف و صوت چیزینیست
خامشی معنی مگو دارد
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حرص اگر بر عطش غلو دارد
شرم آبی دگر به جو دارد
هوش مصنوعی: اگر کسی بر اهمیت و شدت عطش خود بسیار حرص بورزد، در واقع شرم از پیدا کردن آب دیگری ندارد.
گوشهٔ دامن قناعت گیر
خاک این وادی آبرو دارد
هوش مصنوعی: در این دنیا، با داشتن کمی قناعت و سادهزیستی میتوان به شرافت و عزت دست یافت.
خار خار خیال پوچ بلاست
آه زان دل که آرزو دارد
هوش مصنوعی: خاری که در خیال ایجاد میشود، فقط نشانهای از درد و مشکلاتی است که وجود ندارد. وای بر دلی که آرزو میکند و به این توهمات دچار است.
نیست این بحر بی شنای حباب
سر بیمغز همکدو دارد
هوش مصنوعی: این دریا بیحرکت حبابها نیست و همچنین سر بیمغز هم به نوعی خالی و بیهدف است.
رنگ گل بی تو بی دماغم کرد
خون این زخم تازه بو دارد
هوش مصنوعی: بدون تو، رنگ گل برایم بیمعنا و بیروح شده است و خون این زخم تازه بوی غم را میدهد.
دست میباید از جهان شستن
رفع آلایش این وضو دارد
هوش مصنوعی: برای پاک شدن روح و روان، باید از دنیا و دنیاییات دل کند و به تصفیه و پاکی درونی پرداخت. این پاکی نیاز به تلاشی دارد که به وضو گرفتن شبیه است.
ساز اقبال بی شکستی نیست
چیستی اعتبار مو دارد
هوش مصنوعی: در زندگی، هیچ موفقیتی بدون سختی و چالش حاصل نمیشود و اعتبار و ارزش واقعی هر چیزی به تلاش و تجربههای آن بستگی دارد.
بیرواج جهان عنصریایم
جنس ما گرد چارسو دارد
هوش مصنوعی: ما در دنیای بیخبر و بیسود، مانند یک عنصر گرانبها هستیم که فقط در محیط خاصی ارزش پیدا میکند.
اوج بنیاد ما ، نگونساریست
موی سر، سوی خاک رو، دارد
هوش مصنوعی: اوج وجود ما در واقع به شکست و زوال ما مرتبط است؛ موهای سفید سر ما نشاندهندهی گذر زمان و نزدیکتر شدن به خاک و پایان زندگیست.
از نفس رست و رفت به باد
ریشهٔ ما همین نمو دارد
هوش مصنوعی: از نفس و روح ما چیزی که به راحتی از بین میرود و از ما جدا میشود، تنها در باد و بینهایت است که میتوانیم آثار آن را ببینیم.
برکه نالد نیاز ما یارب
دادرس پر به ناز خو دارد
هوش مصنوعی: برکه با صدای ناله به ما نیاز دارد، ای خدا! دادرس ما، پر از زیبایی و ناز است.
خاک ناگشته پاک نتوان شد
زاهدان! آب هم وضو دارد
هوش مصنوعی: هر چیزی که به طور طبیعی و بیعیب و نقص به وجود نیامده باشد، نمیتواند به سادگی پاک و بینقص شود. حتی آب هم برای پاک شدن نیاز به وضو دارد.
هرکجاییم زین چمن دوریم
ما و من رنگ و بوی و دارد
هوش مصنوعی: هر کجا که باشیم، ما و تو از این باغ دوریم و بوی خوش و رنگهای آن را حس نمیکنیم.
بیدل اینحرف و صوت چیزینیست
خامشی معنی مگو دارد
هوش مصنوعی: بیدل میگوید که این سخن و صدا چیزی نیست و در خاموشی، معنا و مفهوم پنهانی وجود دارد.