گنجور

غزل شمارهٔ ۱۰۲۸

عدم زین بیش برهانی ندارد
وجوب است آنچه امکانی ندارد
گشاد و بست چشمت عالم‌آراست
جهان پیدا و پنهانی ندارد
دماغ ما و من بیهوده مفروش
خیال چیده دکانی ندارد
بخند ای صبح بر عریانی خویش
گریبان تو دامانی ندارد
کف خاک از پریشانی غبار است
به خود بالیدنت شانی ندارد
به نفی اعتبار اندیشه تا چند
شکست رنگ تاوانی ندارد
کسی جز شبهه از هستی چه خواند
سر این نامه عنوانی ندارد
چه دانشها که بر بادش ندادیم
جنون هم کار آسانی ندارد
مروت از دل خوبان مجویید
فرنگستان مسلمانی ندارد
ز اسباب نعیم و ناز دنیا
چه دارد کس گر احسانی ندارد
درین وادی همه‌ گر خضر باشد
ز هستی غیر بهتانی ندارد
خیال زندگی دردی‌ست بیدل
که غیر از مرگ درمانی ندارد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عدم زین بیش برهانی ندارد
وجوب است آنچه امکانی ندارد
هوش مصنوعی: عدم هیچ دلیلی بیش از این ندارد و آنچه ممکن نیست، وجودش لازم است.
گشاد و بست چشمت عالم‌آراست
جهان پیدا و پنهانی ندارد
هوش مصنوعی: چشمان تو به گونه‌ای هستند که دنیا را زیبا می‌سازند؛ جهان نه تنها آنچه که پیداست، بلکه آنچه که پنهان است را هم در بر می‌گیرد.
دماغ ما و من بیهوده مفروش
خیال چیده دکانی ندارد
هوش مصنوعی: سر و دماغ ما به طور بیهوده مشغول افکار و خیال‌پردازی‌هایی است که واقعیتی ندارد و در نتیجه، هیچ فایده‌ای به همراه نمی‌آورد.
بخند ای صبح بر عریانی خویش
گریبان تو دامانی ندارد
هوش مصنوعی: ای صبح! با خوشحالی به روشنایی خود بنگر، چرا که تو به تنهایی و بدون پوشش هستی و از آنجا که دامن نداری، زیبا و آزاد می‌درخشی.
کف خاک از پریشانی غبار است
به خود بالیدنت شانی ندارد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که خاک، به خاطر غبار و کثیفی، دیگر ارزش و زیبایی ندارد و نمی‌تواند به خود ببالد. در واقع، به نظر می‌رسد که زیبایی و تمیزی چیزها باید مورد توجه قرار گیرد و در غیر این صورت، هیچ شان و مرتبه‌ای نخواهند داشت.
به نفی اعتبار اندیشه تا چند
شکست رنگ تاوانی ندارد
هوش مصنوعی: اندیشه ارزش زیادی ندارد و شکست در آن باعث دردسر نیست.
کسی جز شبهه از هستی چه خواند
سر این نامه عنوانی ندارد
هوش مصنوعی: هیچ‌کس جز شک و تردید در مورد وجود، چیزی در این نامه نمی‌خواند و عنوانی برای آن وجود ندارد.
چه دانشها که بر بادش ندادیم
جنون هم کار آسانی ندارد
هوش مصنوعی: خیلی چیزها را به خاطر جنون و دیوانگی از دست داده‌ایم، در حالی که حتی دیوانگی هم کار ساده‌ای نیست.
مروت از دل خوبان مجویید
فرنگستان مسلمانی ندارد
هوش مصنوعی: در جستجوی مروت و جوانمردی در دل انسان‌های خوب باشید، زیرا در غربت و مدنیت امروزی، نشانی از مسلمانی و انسانیت پیدا نمی‌شود.
ز اسباب نعیم و ناز دنیا
چه دارد کس گر احسانی ندارد
هوش مصنوعی: هیچ‌کس از نعمت‌ها و خوشی‌های دنیا بی‌نیاز نیست، مگر اینکه به کسی احسان کند و نیکوکاری کند.
درین وادی همه‌ گر خضر باشد
ز هستی غیر بهتانی ندارد
هوش مصنوعی: در این سرزمین، حتی اگر شخصی مانند خضر هم وجود داشته باشد، هیچ چیزی جز حیرت و شگفتی از غیر وجود ندارد.
خیال زندگی دردی‌ست بیدل
که غیر از مرگ درمانی ندارد
هوش مصنوعی: تصور داشتن زندگی، برای بیدل مانند دردی است که تنها راه درمانش مرگ است.