غزل شمارهٔ ۱۰۲۴
به هرجا نعمتی هست انفعالی درکمین دارد
حلاوتخانهٔ دنیا مگس در انگبین دارد
درینبزمکدورتخیز، عشرتچه، حلاوت کو
بقدر موج می اینجا جبین جام، چین دارد
به محویت محیط هرچه خواهی میتوان گشتن
فلکها فرش آن آیینه کز حیرت نگین دارد
نفسدر خون بسمل غوطه داد اجزای مکان را
رگ بیتابی آشفتگان خاصیت این دارد
کباب پهلوی آن بسملم کز نقش عشرتها
خدنگ حسرت ابروکمانی دلنشین دارد
نمیچیند ز سیر لاله و گل خجلت شوخی
درین گلشن چه شبنم هر که چشمی پاکبین دارد
خم هر موج می از نسبت نیرنگ ابرویت
شکست توبهٔ ما در شکست آستین دارد
مشو مغرور تمکین در تعلقزا جسمانی
که گردی بیش نبود هرکه الفت با زمین دارد
بقدر انجم از گردون گره بر بال و پر دارم
مرا هر حلقهٔ این دام در زیر نگین دارد
هوایی بیش نتوان یافت از ساز حباب اینجا
تو خواهی نوحهکن خواهی ترنم، دل همین دارد
بهحیرتکوش نه کز پردهٔ دل واکشی رمزی
زبان جوهر آیینه آهنگی حزین دارد
به سودن رفت سر تا پای موج از شرم پیدایی
ضعیفی تا کجا ما را ندامتآفرین دارد
اثرهای تعلق نیست مانع وحشت ما را
قفس تا ناله دامن برزند صد رنگ چین دارد
شکفتن نیست در عالم بهکام هیچکس بیدل
چمن هم از رگ گل، چین کلفت بر جبین دارد
غزل شمارهٔ ۱۰۲۳: غبار ما به جز این پر شکستنیکه نداردغزل شمارهٔ ۱۰۲۵: قدح، می بر کف است و شمع، گل در آستین دارد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به هرجا نعمتی هست انفعالی درکمین دارد
حلاوتخانهٔ دنیا مگس در انگبین دارد
هوش مصنوعی: در هر جایی که نعمت و خوشی وجود دارد، خطر یا آسیب هم در کمین آن است. به همین ترتیب، زندگی دنیا مانند عسل دارای شیرینی است، اما در عین حال مگسهایی نیز وجود دارند که میتوانند آن را آلوده کنند.
درینبزمکدورتخیز، عشرتچه، حلاوت کو
بقدر موج می اینجا جبین جام، چین دارد
هوش مصنوعی: در این مجلس که پر از غبار و تیرهحالی است، خوشی و خوشبختی کجا است؟ لذت و شیرینی کجا است؟ به اندازهی موجهای شراب، اینجا جامها چین و تزیین دارند.
به محویت محیط هرچه خواهی میتوان گشتن
فلکها فرش آن آیینه کز حیرت نگین دارد
هوش مصنوعی: هر چیزی که بخواهی میتوانی به زیبایی و شگفتی آن در دنیای اطرافت پی ببری، چرا که هر کنج و گوشهای از عالم به مانند فرشی زیر پای توست که زیباییهایش مانند نگینی در آینه در انتظار تماشاست.
نفسدر خون بسمل غوطه داد اجزای مکان را
رگ بیتابی آشفتگان خاصیت این دارد
هوش مصنوعی: نفس به جای اینکه آرام و بیصدا باشد، در خون و درد غوطهور میشود و باعث ایجاد آشفتگی در اجزای وجود و فضا میشود. این بیقراری و ناآرامی به دلیل طبیعت خاص احساسات ناآرام است که بر همه چیز اثر میگذارد.
کباب پهلوی آن بسملم کز نقش عشرتها
خدنگ حسرت ابروکمانی دلنشین دارد
هوش مصنوعی: کبابی که کنار بدن مجروح من قرار دارد، به دلیل اشتیاق به لذتها و حسرتی که از ابروهای زیبا میکشم، از جذابیت خاصی برخوردار است.
نمیچیند ز سیر لاله و گل خجلت شوخی
درین گلشن چه شبنم هر که چشمی پاکبین دارد
هوش مصنوعی: در این باغ زیبا، هر کس که چشم پاک و بیآلایشی داشته باشد، از دستچین کردن گلها و لالهها احساس شرم و خجلت نمیکند، چرا که هر قطرهی شبنمی در اینجا ارزشمند است.
خم هر موج می از نسبت نیرنگ ابرویت
شکست توبهٔ ما در شکست آستین دارد
هوش مصنوعی: خم هر موجی که به سمت ما میآید، یادآور نیرنگی است که در ابرویت نهفته است. این نیرنگ سبب شده که ما به خاطر دلشکستگیامان، دیگر نتوانیم به عهد و پیمان خود وفا کنیم؛ گویی توبهامان هم در آستین شکسته است.
مشو مغرور تمکین در تعلقزا جسمانی
که گردی بیش نبود هرکه الفت با زمین دارد
هوش مصنوعی: به خود مغرور نشو که به ظواهر جسمانی دلبستهای، چون آنچه به زمین وابسته است، تنها گردی بیش نیست.
بقدر انجم از گردون گره بر بال و پر دارم
مرا هر حلقهٔ این دام در زیر نگین دارد
هوش مصنوعی: به اندازه ستارهها در آسمان، مشکلات و موانعی بر سر راهم دارم. هر دایره از این دام که به من مشکلات میدهد، در زیر نگین آن قرار دارد.
هوایی بیش نتوان یافت از ساز حباب اینجا
تو خواهی نوحهکن خواهی ترنم، دل همین دارد
هوش مصنوعی: در اینجا، نمیتوان به هوایی بهتر از نغمههای حباب دست یافت. اگر بخواهی عزاداری کنی یا به آواز بخوانی، دل همین حال را دارد.
بهحیرتکوش نه کز پردهٔ دل واکشی رمزی
زبان جوهر آیینه آهنگی حزین دارد
هوش مصنوعی: سعی نکن که از دل خود رازهایی را بیرون بکشی، زیرا این کار مانند آن است که از آینهای که غمگین است، تصویر را بگویی.
به سودن رفت سر تا پای موج از شرم پیدایی
ضعیفی تا کجا ما را ندامتآفرین دارد
هوش مصنوعی: موجی به قدری از شرم و خجالت تحت تأثیر قرار گرفته که به آرامی و به طور کامل به عقب باز میگردد. این حالت نشان میدهد که تا چه حد ما را نگران و مأیوس کرده است.
اثرهای تعلق نیست مانع وحشت ما را
قفس تا ناله دامن برزند صد رنگ چین دارد
هوش مصنوعی: تعلقها و وابستگیها برای ما ترسی ایجاد نمیکنند، چون مانند قفسی هستند که فقط نالهها و دردها را به همراه دارند و در عوض زیباییها و رنگهای مختلف را نیز با خود دارند.
شکفتن نیست در عالم بهکام هیچکس بیدل
چمن هم از رگ گل، چین کلفت بر جبین دارد
هوش مصنوعی: در دنیای ما هیچ کس نتوانسته است به خوشی و رضایت برسد، حتی در طبیعت، که گلها هم بر روی پیشانی خود آثار غم و نگرانی دارند.
حاشیه ها
1394/06/27 15:08
عین. ح
در مصراع اول بیت هشتم به جای «تعلقزا» باید «تعلقزار» باشد