غزل شمارهٔ ۱۰۰۴
اگر خضر خطت از چشمهٔ حیوان نشان دارد
عقیق لب چرا چون تشنگان زیر زبان دارد
نمیدانم شهادتگاه شوق کیست این وادی
که رفتنهای خون بسمل اینجا کاروان دارد
به این یک غنجه دل کز فکر وصلت کردهام خونش
نفس در هر تپش صبح بهاری پرفشان دارد
تحیر برکه بندم با تماشایکه پیوندم
خیال حلقهٔ زلفت هزار آیینهدان دارد
در این گلشن شکست رنگ و بو سطریست از حالم
پیام بینوایان نامهٔ برگ خزان دارد
ز تعجیل بهاران بیش ازین نتوان شدن غافل
شکفتنهایگل چندین جرس عرض فغان دارد
بهاستعداد جان سختیستجست و جوی ایندریا
ز گوهر پیکر هر قطره بوی استخوان دارد
کسی را دعوی آزادگی چون سرو میزیبد
که با هر چار فصل از بینیازی یک زبان دارد
شکست رنگ هم صبحی ست از گلزار خرسندی
گل اینجا در خزان سیر بهار زعفران دارد
به حیرت بال مژگان نیست بی انداز پروازی
درین دریا عنان لنگر ما بادبان دارد
اگر خاکسترم پروازم و گر شعله جولانم
هوای او ز من صد رنگ تغییر عنان دارد
تماشای بهاری کردهام بیدل که از یادش
نگه در دیدهها انگشت حیرت در دهان دارد
غزل شمارهٔ ۱۰۰۳: سحر آه و گلستان نکهت و بلبل فغان داردغزل شمارهٔ ۱۰۰۵: به پستی وانماند هر که از دردی نشان دارد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اگر خضر خطت از چشمهٔ حیوان نشان دارد
عقیق لب چرا چون تشنگان زیر زبان دارد
هوش مصنوعی: اگر خط تو نشانهای از زندگی جاودانه داشته باشد، پس چرا لبهایت همچون تشنگان عطش دارند و عقیق هم در زیر زبان تو است؟
نمیدانم شهادتگاه شوق کیست این وادی
که رفتنهای خون بسمل اینجا کاروان دارد
هوش مصنوعی: نمیدانم کجا باید به شوق و عشق جان داد. اینجا مکانی است که کاروانها با خون شهیدان قدم میزنند و به سفر خود ادامه میدهند.
به این یک غنجه دل کز فکر وصلت کردهام خونش
نفس در هر تپش صبح بهاری پرفشان دارد
هوش مصنوعی: دل من به خاطر محبت و آرزوی وصل تو، در حالتی مانند غنچهای است که به طرز زیبایی در بهار شکوفه میدهد و در هر تپش خود، زندگی و نفس میکشد.
تحیر برکه بندم با تماشایکه پیوندم
خیال حلقهٔ زلفت هزار آیینهدان دارد
هوش مصنوعی: با دیدن زیباییهای تو، ذهنم پر از سوال و حیرت شده است، زیرا تصور حضور تو در ذهنم به اندازه هزار آینه، رنگ و جلوه دارد.
در این گلشن شکست رنگ و بو سطریست از حالم
پیام بینوایان نامهٔ برگ خزان دارد
هوش مصنوعی: در این باغ، رنگ و بوی زیبا و دلانگیز شکسته شده است و حس و حال من مانند یک نوشته است که پیام درد و رنج افراد بینوایان را در خود دارد، مانند برگی در پاییزی که نشان از خزان دارد.
ز تعجیل بهاران بیش ازین نتوان شدن غافل
شکفتنهایگل چندین جرس عرض فغان دارد
هوش مصنوعی: از شتاب و عجله بهار، دیگر نمیتوان غافل ماند. شکوفههای گل به زیبایی شکفتهاند و صدای زنگی که فریاد میزند، بیوقفه به گوش میرسد.
بهاستعداد جان سختیستجست و جوی ایندریا
ز گوهر پیکر هر قطره بوی استخوان دارد
هوش مصنوعی: این بیت به تلاش و جستوجو برای یافتن راههای عمیق و ارزشمند در زندگی اشاره دارد. هر قطره از این دنیای پرچالش مانند گوهری است که بویی از سختیها و چالشهای موجود در آن به همراه دارد. در واقع، این تلاشها و جستوجوها به نوعی نیاز به استقامت و تلاش دارند و ارزش واقعی در عمق و پشتکار نهفته است.
کسی را دعوی آزادگی چون سرو میزیبد
که با هر چار فصل از بینیازی یک زبان دارد
هوش مصنوعی: آزادی و آزادگی به کسی میآید که در هر شرایط و زمانی از لحاظ روحی و فکری مستقل و بینیاز باشد. مانند درخت سروی که در هر فصل تغییر میکند، اما در عین حال استوار و مستقل میماند.
شکست رنگ هم صبحی ست از گلزار خرسندی
گل اینجا در خزان سیر بهار زعفران دارد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در دل خزان و در زمانی که همه چیز رو به زوال است، همچنان نشانههایی از زیبایی و شادابی وجود دارد. حتی در اوج ناراحتی و غمانگیزی، باز هم میتوان بهراحتی به یاد خاطرات خوش و زیباییهای گذشته گفت و گویی داشت. در واقع، زندگی همیشه بهنوعی متنوع و پر از رنگهای مختلف است و در دل هر دشواری، احتمالاً نوری از امید و زیبایی نهفته است.
به حیرت بال مژگان نیست بی انداز پروازی
درین دریا عنان لنگر ما بادبان دارد
هوش مصنوعی: با چشمان پر از شگفتی و حیرت، نمیتوان بدون ترس و احتیاط، در این دریای عمیق پرواز کرد؛ چرا که لنگر ما بر آبهای این دریا قرار دارد و بادبان ما آماده است.
اگر خاکسترم پروازم و گر شعله جولانم
هوای او ز من صد رنگ تغییر عنان دارد
هوش مصنوعی: اگر من خاکستر باشم و پرواز کنم، یا اینکه شعلهور شوم و به تپش درآیم، عشق و خواستهام به او باعث میشود که حال و هوای من به شدت تغییر کند.
تماشای بهاری کردهام بیدل که از یادش
نگه در دیدهها انگشت حیرت در دهان دارد
هوش مصنوعی: در بهار، من به تماشای زیباییهای طبیعی نشستهام و آنقدر تحت تأثیر قرار گرفتهام که به خاطر شگفتی فراوان، دهانم باز مانده و انگشت به دهانم گذاشتهام.