غزل شمارهٔ ۱۰۰۱
ادب چون ماه نو امشب پی تکلیف من دارد
قدح کج کرده صهبایی که شرم از ریختن دارد
به وضع غنچه فرصت میدهد آواز گلها را
که لب زینهار مگشایید خاموشی چمن دارد
ز ساز و برگ آسایش چه دارد منعم غافل
همه گر نام دارد در زمین آب کن دارد
چنین کز دیدهها یوشیدهاند احوال مجنونم
که گر گردون شوم عریانی من پیرهن دارد
ز انگشت شهادت این نوایم گوش میمالد
که سوی او اشارت هم ز خود برخاستن دارد
ازین محفل به جایی رو که در یاد کسان نایی
وگرنه در عدم هم رفتنت باز آمدن دارد
بسوز و محو شو تا عشق گردد فارغ از رنجت
شرار سنگ بت پر انتظار برهمن دارد
به پیری تا کجا خواب سلامت آرزو کردن
خمیدن سایه بر بنیاد دیوار کهن دارد
نمیدانم کجا دزدم سر از بیداد مژگانش
که دل تا دیده یک تیر تغافل پر زدن دارد
شکوه ناز میبالد ز پهلوی نیاز اینجا
کلاه او شکست آراست تا رنگم شکن دارد
بغل وامیکند گرد چمن خیز خرام او
که امشب انجمن مهتاب و بوی یاسمن دارد
دلاز ننگآبشد بیدلکهپیشلعلخاموشش
تبسم میکند موج گهر گویی دهن دارد
غزل شمارهٔ ۱۰۰۰: جایی که جام در دست آن مه خرام داردغزل شمارهٔ ۱۰۰۲: ز شرم سرنوشتیکز ازل بنیاد من دارد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ادب چون ماه نو امشب پی تکلیف من دارد
قدح کج کرده صهبایی که شرم از ریختن دارد
هوش مصنوعی: امشب ادب مانند هلال ماه به من توجه دارد و شرابنوشی که در جام کج شده، از ریختن شراب خجالت میکشد.
به وضع غنچه فرصت میدهد آواز گلها را
که لب زینهار مگشایید خاموشی چمن دارد
هوش مصنوعی: غنچه به خاطر صدای گلها فرصتی مییابد و از آنها میخواهد که لب را باز نکنند، زیرا سکوت باغ به این مسأله اهمیت میدهد.
ز ساز و برگ آسایش چه دارد منعم غافل
همه گر نام دارد در زمین آب کن دارد
هوش مصنوعی: کسی که به دنبال آسایش و راحتی است، در واقع چیزی ندارد جز نام و شهرت. زمین برای او مانند آب روان است که هیچگاه در دست نمیماند و در نهایت تنها نامش باقی میماند.
چنین کز دیدهها یوشیدهاند احوال مجنونم
که گر گردون شوم عریانی من پیرهن دارد
هوش مصنوعی: این شعر به بیان حالتی از عشق و دیوانگی میپردازد. گویا شاعر به اندازهای غم و درد عاشقانه را در دل دارد که حتی اگر به آسمان برود و به مرتبهای بلند دست یابد، همچنان عریان و بیپناه است. این باران احساسات او مانند پیرهنی است که او را از حالت عریان بودن در میآورد. در واقع، این ابراز احساساتی عمیق و شخصی به وضعیت عاطفی و روحی او اشاره دارد.
ز انگشت شهادت این نوایم گوش میمالد
که سوی او اشارت هم ز خود برخاستن دارد
هوش مصنوعی: این کلام به این معناست که از انگشت اشاره (شهادت) بیان میشود که حتی صدای من نیز به سوی او مینگرد و از خود من نشات میگیرد. به عبارتی، نسبت به عروج به سوی او، اقدام از درون خودم آغاز میشود.
ازین محفل به جایی رو که در یاد کسان نایی
وگرنه در عدم هم رفتنت باز آمدن دارد
هوش مصنوعی: از این جمع به جایی برو که در خاطر و یاد دیگران جایی داشته باشی؛ وگرنه حتی در نبودن هم، رفتن تو میتواند به معنای بازگشتن باشد.
بسوز و محو شو تا عشق گردد فارغ از رنجت
شرار سنگ بت پر انتظار برهمن دارد
هوش مصنوعی: خود را بسوزان و نابود شو تا عشق در تو آزاد شود، بیهیچ درد و رنج. آتش سنگی که بت انتظارش را میکشد، برهمن (پیشوای مذهبی) را به تماشا نشسته است.
به پیری تا کجا خواب سلامت آرزو کردن
خمیدن سایه بر بنیاد دیوار کهن دارد
هوش مصنوعی: در دوران پیری، امید به داشتن آرامش و سلامتی تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟ چون سایهای که بر دیوار قدیمی میافتد، نشان از فرسودگی و گذر زمان دارد.
نمیدانم کجا دزدم سر از بیداد مژگانش
که دل تا دیده یک تیر تغافل پر زدن دارد
هوش مصنوعی: نمیدانم چرا به جای اینکه دلتنگ او باشم، دلم به خاطر غفلتش به درد میآید و میخواهد از چشمهایش فرار کند.
شکوه ناز میبالد ز پهلوی نیاز اینجا
کلاه او شکست آراست تا رنگم شکن دارد
هوش مصنوعی: زیبایی و لطافت از دل نیاز و خواستهها شکوفا میشود و در اینجا نشان میدهد که حتی چیزی که ظاهراً ناتوان به نظر میرسد، میتواند به زیبایی و جذابیت برسد. این نشاندهندهی قدرت و اشتیاق در ایجاد زیبایی است.
بغل وامیکند گرد چمن خیز خرام او
که امشب انجمن مهتاب و بوی یاسمن دارد
هوش مصنوعی: او با ناز و زیباخوییاش چنان میرقصد که گرد و غبار چمن را به اطراف میپراکند و امشب فضایی پر از نور مهتاب و عطر یاسمن فراهم کرده است.
دلاز ننگآبشد بیدلکهپیشلعلخاموشش
تبسم میکند موج گهر گویی دهن دارد
هوش مصنوعی: دل از شرم و حیا به شدت ناراحت است، بهگونهای که حتی در مقابل زیبایی لعل، موج دریا به نرمی و با لطافت نشان میدهد که گویا زبانی دارد و لبخند میزند.
حاشیه ها
1399/11/10 15:02
یکتا
سلام وقت بخیر. بیت آخر مصرع آخر وزنش چرا یک دفعه اینطوری شد؟!
1399/11/10 15:02
یکتا
منظورم مصرع اول بیت آخر بود.