گنجور

شمارهٔ ۴

با شبروان شدم به در یار نیم شب
جستم بسوی حضرت او بار نیم شب
در گرچه آهنین بدو مسمار آتشین
آهم نه در گذاشت نه مسمار نیم شب
خورشید بود قافله سالار آسمان
بربست رخت قافله سالار نیم شب
شب را هزار طره فزون بود و کس ندید
بی آه سرد از آن همه یک تار نیم شب
هر جام می که عقل به من داد نیمروز
آمد به رغم من همه در کار نیم شب
آن جا که دیده ها ز غمش خون همی گریست
رفتم نهان ز دیده اغیار نیم شب
آواز داد هاتف غیبی حذر کنید!
کامد حریف مست دگر بار نیم شب
چون مهره خسته شد دلم از بس که بر گرفت
مهر از در خزانه اسرار نیم شب
امروز شکرین سخنم زانکه کرده ام
قوت روان ز لعل شکر بار نیم شب
صبرم چو ناخن از پی آن سر بریده شد
کاورد خون به ناخن من یار نیم شب
زنهار در زبان مجیر از چه ماند از آنک
از یار باز گشت به زنهار نیم شب

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

با شبروان شدم به در یار نیم شب
جستم بسوی حضرت او بار نیم شب
هوش مصنوعی: به نزد معشوق در شب رفتم و در نیمه شب به سوی او حرکت کردم.
در گرچه آهنین بدو مسمار آتشین
آهم نه در گذاشت نه مسمار نیم شب
هوش مصنوعی: در گرما و سختی‌های زندگی، حتی اگر باشد مانند میخ‌هایی آهنی، نمی‌توانم آتش درونم را پنهان کنم و در نیمه شب هم نمی‌توانم آن را به فراموشی بسپارم.
خورشید بود قافله سالار آسمان
بربست رخت قافله سالار نیم شب
هوش مصنوعی: خورشید به عنوان رهبر آسمان بود و در میان تاریکی شب، رخت سفر را برمی‌دارد.
شب را هزار طره فزون بود و کس ندید
بی آه سرد از آن همه یک تار نیم شب
هوش مصنوعی: شب پر از زیبایی و رازهای فراوان است، اما کسی به این زیبایی‌ها توجهی نمی‌کند و تنها یک نفر با دل‌نگرانی و اندوه، در سکوت شب، در حال آه کشیدن است.
هر جام می که عقل به من داد نیمروز
آمد به رغم من همه در کار نیم شب
هوش مصنوعی: هر لیوان می که عقل به من داد، در نیم روز به من داده شد، در حالی که من به شدت درگیر کارهایی هستم که بیشتر به نیمه شب مربوط می‌شود.
آن جا که دیده ها ز غمش خون همی گریست
رفتم نهان ز دیده اغیار نیم شب
هوش مصنوعی: در جایی که چشم‌ها به خاطر غم او اشک می‌ریخت، من در نیمه شب به دور از دید دیگران رفتم و پنهان شدم.
آواز داد هاتف غیبی حذر کنید!
کامد حریف مست دگر بار نیم شب
هوش مصنوعی: ندایی از عالم غیب به ما می‌گوید که احتیاط کنید! زیرا دوباره در نیمه‌شب، دوست مستی به سراغ ما آمده است.
چون مهره خسته شد دلم از بس که بر گرفت
مهر از در خزانه اسرار نیم شب
هوش مصنوعی: وقتی دل من از آن همه راز و رمز در دل شب خسته شد، مانند یک مهره‌ای که دیگر توان ندارد، خسته و فرسوده شدم.
امروز شکرین سخنم زانکه کرده ام
قوت روان ز لعل شکر بار نیم شب
هوش مصنوعی: امروز به خاطر شیرینی سخن، احساس خوبی دارم؛ زیرا در نیمه‌شب با لعل شکرین، قوتی برای روح خود بدست آورده‌ام.
صبرم چو ناخن از پی آن سر بریده شد
کاورد خون به ناخن من یار نیم شب
هوش مصنوعی: صبرم آن‌قدر کم شده که مانند ناخنی که از یک سر بریده جدا شده، رنج می‌کشم و خون غم‌های شبانه‌ام به ناخن‌هایم رسیده است.
زنهار در زبان مجیر از چه ماند از آنک
از یار باز گشت به زنهار نیم شب
هوش مصنوعی: با احتیاط در صحبت کردن، به یاد داشته باش که پس از جدایی از معشوق، در نیمه شب چه چیزی از زبانت به جا می‌ماند.