گنجور

شمارهٔ ۳

اگر شکایت گویم ز چرخ نیست صواب
و گر عتاب کنم با فلک چه سود عتاب؟
ز جور اوست مرا صد حکایت از هر نوع
ز درد اوست مرا صد شکایت از هر باب
به تیغ قهر میان سپهر باد دو نیم
که دور ساخت مرا از دیار و از احباب
به نور عزم که جویم ز دوستان دوری
ولی چه سود قضا پیش دیده گشت حجاب؟
از آن جهت که ز بنای جنس ماندم دور
مرا به صحبت ناجنس می کنند عذاب
دل معلق پر آتشست در بر من
بدان صفت که قنادیل در بر محراب
اگر زیادت خون خواب آورد پس چیست؟
مرا دو دیده پر خون و نیست در دل خواب
گران چو لنگر بودم کنون سزاوارم
به غوطه خوردن در قعر بحر بی پایاب
چو مرغ زیرک ماندم به هر دو پا در دام
کنون چه سود که بر سوزیم بسان ز باب؟
ز من عربده بستد زمانه طبع نشاط
ز من به شعبده بربود روزگار شباب
چه جان من چه یکی داله شکسته کتف
چه جان چه یکی خیمه گسسته طناب

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اگر شکایت گویم ز چرخ نیست صواب
و گر عتاب کنم با فلک چه سود عتاب؟
هوش مصنوعی: اگر از سرنوشت و تقدیر شکایت کنم، کار درستی نیست و اگر هم بخواهم با آسمان و فلک سرزنش کنم، فایده‌ای ندارد.
ز جور اوست مرا صد حکایت از هر نوع
ز درد اوست مرا صد شکایت از هر باب
هوش مصنوعی: به خاطر ظلم و ستم او، من داستان‌های زیادی دارم که از هر نوعی هستند. همچنین به دلیل دردهایی که از او کشیده‌ام، شکایت‌های زیادی دارم.
به تیغ قهر میان سپهر باد دو نیم
که دور ساخت مرا از دیار و از احباب
هوش مصنوعی: به خاطر خشم زمانه، به دو نیم شدم و از سرزمین و دوستانم دور افتادم.
به نور عزم که جویم ز دوستان دوری
ولی چه سود قضا پیش دیده گشت حجاب؟
هوش مصنوعی: من با اراده‌ای قوی در جستجوی نور و روشنایی‌ام، حتی اگر از دوستانم دور باشم، اما چه فایده که قضا و سرنوشت مانند حجاب، مانع دید من شده است؟
از آن جهت که ز بنای جنس ماندم دور
مرا به صحبت ناجنس می کنند عذاب
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه از ماهیت اصلی خود دور افتاده‌ام، مرا با کسانی که از جنس خودم نیستند، به گفتگو و معاشرت دعوت می‌کنند و این برایم دردآور است.
دل معلق پر آتشست در بر من
بدان صفت که قنادیل در بر محراب
هوش مصنوعی: دل من در آتش و شعله است و این احساس به گونه‌ای است که مانند چراغ‌هایی که در کنار محراب قرار دارند، در وجودم شعف و نور حضور دارد.
اگر زیادت خون خواب آورد پس چیست؟
مرا دو دیده پر خون و نیست در دل خواب
هوش مصنوعی: اگر خون زیادی باعث خواب آلودگی می‌شود، پس چه می‌شود؟ من دو چشمی پر از اشک دارم و در دل هیچ نشانه‌ای از خواب نیست.
گران چو لنگر بودم کنون سزاوارم
به غوطه خوردن در قعر بحر بی پایاب
هوش مصنوعی: من به اندازه‌ای سنگین و محکم بودم که مانند لنگری در دریا غوطه‌ور شوم و حالا لیاقتم این است که در عمق دریای بی‌پایان فرو بروم.
چو مرغ زیرک ماندم به هر دو پا در دام
کنون چه سود که بر سوزیم بسان ز باب؟
هوش مصنوعی: من مانند یک پرنده زیرک در هر دو پا در دام مانده‌ام. حالا چه فایده دارد که در آتش بسوزم مثل زینت؟
ز من عربده بستد زمانه طبع نشاط
ز من به شعبده بربود روزگار شباب
هوش مصنوعی: زمانه از من زندگی و نشاط را گرفته و روزگار جوانی‌ام را به جادو و فریب از من ربوده است.
چه جان من چه یکی داله شکسته کتف
چه جان چه یکی خیمه گسسته طناب
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی اشاره به درد و رنج دارد. گوینده در آن به دو تصویر اشاره می‌کند: یکی از درد جان و دیگری از وضعیت نامناسب یک داله که به نوعی می‌تواند نماد شکنندگی و آسیب‌پذیری باشد. همچنین، تصویری از خیمه‌ای که طناب‌هایش شکسته و دیگر نمی‌تواند سرپا بایستد، به معنای ضعف و عدم ثبات است. در مجموع، این بیت به وضعیت ناگوار و آسیب‌پذیری در زندگی اشاره می‌کند.