گنجور

شمارهٔ ۳۷

گلی کو کزان رنج خاری نیابی؟
میی کو کزان می خماری نیابی؟
به دشت جهان هر نفس عاشقان را
غم آید ولی غمگساری نیابی
ازین رهروان گر کسی برشماری
وزان حاصل الا شماری نیابی
مگر کار اهل عدم دارد ار نه؟
ازین جمع نا اهل کاری نیابی
اگر سقف گردون فرود آید از پا
بجز بر سر سوگواری نیابی
نگر گر میان جهان به نگردد
ز دریای غم بر کناری نیابی
مجیر از تو کار جهان برنگردد
که از سبزه‌ای نو بهاری نیابی

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گلی کو کزان رنج خاری نیابی؟
میی کو کزان می خماری نیابی؟
هوش مصنوعی: گلِی که حاصل زحمت و خاری نباشد، به دست نخواهد آمد. و شرابی که انسان را از غم و اندوه آزاد نکند، فایده‌ای ندارد.
به دشت جهان هر نفس عاشقان را
غم آید ولی غمگساری نیابی
هوش مصنوعی: در دشت بزرگ زندگی، هر لحظه بر دل عاشقان غم وارد می‌شود، اما هیچ کس نیست که بتواند غم آن‌ها را تسکین دهد.
ازین رهروان گر کسی برشماری
وزان حاصل الا شماری نیابی
هوش مصنوعی: اگر از میان این راهروها کسی را بشماری، جز اینکه به عددی بی‌فایده برخواهی خورد، چیزی نخواهی یافت.
مگر کار اهل عدم دارد ار نه؟
ازین جمع نا اهل کاری نیابی
هوش مصنوعی: آیا کار افرادی که در عدم به سر می‌برند ممکن است؟ به هر حال، از این جمع افرادی که لایق نیستند، هیچ کاری به دست نخواهد آمد.
اگر سقف گردون فرود آید از پا
بجز بر سر سوگواری نیابی
هوش مصنوعی: اگر آسمان و آتش از بالا بر سر تو بیفتد، جز خود مرگ و اندوه، چیزی دیگر نخواهی یافت.
نگر گر میان جهان به نگردد
ز دریای غم بر کناری نیابی
هوش مصنوعی: اگر در زندگی به دریای غم نگاه کنی و بخواهی از آن دور شوی، هرگز نمی‌توانی به ساحل راحتی برسی.
مجیر از تو کار جهان برنگردد
که از سبزه‌ای نو بهاری نیابی
هوش مصنوعی: اگر از تو در کار دنیا استفاده نشود، بهتر است که مثل گیاهی تازه در بهار، فرصتی نو پیدا نکنی.