شمارهٔ ۳۶
خرمی رو در کشیدست از جهان
وز میان برداشت انصاف آسمان
عیش را لذت نماند چون برفت
خرمی از دست و انصاف از میان
نیست در شش گوشه عالم دلی
کو بود از صدمه غم در امان
ربع خاکی سر به سر وحشت گرفت
کس ز آسایش نمی یابد نشان
هیچ کس را دل ز غم آزاد نیست
در جهان از پادشه تا پاسبان
یا فراغت در جهان هرگز نبود
یا ز چشم ما شدست اکنون نهان
یک نسیم نوبهاری بر که جست؟
کو نشد آشفته از باد خزان
دست بر سر مانده اند از دست غم
نیک و بد، مرد و زن و پیر و جوان
از همه رنجی که در عالم بود
نیست بدتر از فراق دوستان
قصد دل دارند هم غمها ولیک
می کند درد عزیزان قصد جان
بر حقم با این همه رنج فراق
گر کنم از گردش گردون فغان
غصه ها دارم من از فرقت چنانک
در همه عالم نگنجد شرح آن
صبر، یزدان می دهد ورنه به جهد
با چنین غم صبر کردن چون توان؟
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خرمی رو در کشیدست از جهان
وز میان برداشت انصاف آسمان
هوش مصنوعی: دنیا را با خوشی و شادابی پر کرده و عدالت آسمان را از میان برداشته است.
عیش را لذت نماند چون برفت
خرمی از دست و انصاف از میان
هوش مصنوعی: زندگی لذتی ندارد زمانی که خوشی از دست برود و عدل و انصاف از میان بروند.
نیست در شش گوشه عالم دلی
کو بود از صدمه غم در امان
هوش مصنوعی: هیچکس در این دنیا وجود ندارد که قلبش از آسیبهای اندوه در امان باشد.
ربع خاکی سر به سر وحشت گرفت
کس ز آسایش نمی یابد نشان
هوش مصنوعی: در این زمین بینهایت، همه جا ترس و وحشت حاکم شده است و هیچکس نمیتواند نشانهای از آرامش و آسایش پیدا کند.
هیچ کس را دل ز غم آزاد نیست
در جهان از پادشه تا پاسبان
هوش مصنوعی: هیچ کسی در این دنیا از غم و اندوه رهایی ندارد؛ از بزرگترین مقامها تا کوچکترین افراد همگی با مشکلات و دردها دست و پنجه نرم میکنند.
یا فراغت در جهان هرگز نبود
یا ز چشم ما شدست اکنون نهان
هوش مصنوعی: یا خوشی و آرامش در این جهان هرگز وجود نداشت، یا اینکه اکنون از دید ما پنهان شده است.
یک نسیم نوبهاری بر که جست؟
کو نشد آشفته از باد خزان
هوش مصنوعی: نسیم بهاری بر کدام گل وزیده است که از وزش باد خزان بیتاب نشده است؟
دست بر سر مانده اند از دست غم
نیک و بد، مرد و زن و پیر و جوان
هوش مصنوعی: همه، از کوچک و بزرگ، مرد و زن، به خاطر غم و اندوهی که بر سرشان آمده، در حال سردرگمی و ناتوانی هستند.
از همه رنجی که در عالم بود
نیست بدتر از فراق دوستان
هوش مصنوعی: هیچ رنجی در دنیا به اندازه دوری از دوستان بد نیست.
قصد دل دارند هم غمها ولیک
می کند درد عزیزان قصد جان
هوش مصنوعی: غمها نیت دارند به دل نزدیک شوند، اما درد عزیزان به جان فرد هجوم میآورد.
بر حقم با این همه رنج فراق
گر کنم از گردش گردون فغان
هوش مصنوعی: من با وجود تمام درد و رنجی که از دوری میکشم، اگر فریاد بزنم بر حق و حقیقت خودم هستم.
غصه ها دارم من از فرقت چنانک
در همه عالم نگنجد شرح آن
هوش مصنوعی: من به خاطر جدایی، غصههای زیادی دارم که هیچ توضیحی نمیتواند بیانگر عمق آنها باشد.
صبر، یزدان می دهد ورنه به جهد
با چنین غم صبر کردن چون توان؟
هوش مصنوعی: صبر، هدیهای از جانب خداوند است و اگر او این صبر را عطا نکند، چگونه میتوان با وجود چنین غم بزرگی، به تلاش و کوشش ادامه داد؟