شمارهٔ ۳۰
در دستبرد نظم، ز دوران گزینه ام
گردون به صد قران ننماید قرینه ام
من خضرخان تاج دهم در جهان نطق
خضرست رشگ خورده لفظ کمینه ام
سیمرغ فارغم که نه دانه خورم نه آب
ایمه چه دانه نی بچه مرغ دینه ام؟
یا خود نداشت حوصله دهر زقه ام
حاصل نشد ز خرمن ایام چینه ام
در خاک نقد دفن کنند ای شگفت و هست
در آب طبع نقد معانی دفینه ام
صد جام جم کند ز من این چرخ شیشه رنگ
گر بشکند به سنگ جفا آبگینه ام
گردون مجو برو که مرا دل پر است ازو
گندم صفت شکافت ازین غصه سینه ام
دید آسمان مرا گهر اندر زبان چو تیغ
با تیغ قهر بدگهر آمد به کینه ام
آن را مبین که موج بلا از سرم گذشت
این بین که ماند بر سر خشکی سفینه ام
در بر گرفته اشک چو خط بر پیاله ام
دل خون شده زرشگ چو می در قنینه ام
هر شب نه از کلیچه مه پاره ای کم است
آن می خورم که بیش نماند هزینه ام
چون ماه کاست بشکنم از بهر نان روز
گر قرص آفتاب بود در خزینه ام
داند جهان که من که مجیر بلا کشم
هر چند پایمال شدم سرسری نه ام
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در دستبرد نظم، ز دوران گزینه ام
گردون به صد قران ننماید قرینه ام
هوش مصنوعی: در دنیای نظم و ترتیب، من از دنیای خودم به کسی پرداختهام که حتی به ارزش صد قران هم نمیتوانم نشانهای از وجودم را نشان دهم.
من خضرخان تاج دهم در جهان نطق
خضرست رشگ خورده لفظ کمینه ام
هوش مصنوعی: من کسی هستم که در جهان به زبان خضر صحبت میکنم و دیگران به خاطر کلمات کوتاه و کمارزش من حسادت میکنند.
سیمرغ فارغم که نه دانه خورم نه آب
ایمه چه دانه نی بچه مرغ دینه ام؟
هوش مصنوعی: سیمرغ از دغدغههای دنیوی رها شده است؛ نه غذایی میخورد و نه آبی مینوشد. چه امیدی به دان و علف دارد، در حالی که من تنها فرزند مرغ دینی خود هستم؟
یا خود نداشت حوصله دهر زقه ام
حاصل نشد ز خرمن ایام چینه ام
هوش مصنوعی: شاید خودم نتوانستم به زندگی پر از مشکل و سختیها توجه کنم، به همین دلیل حاصل تلاشهایم در گذر زمان بینتیجه ماند.
در خاک نقد دفن کنند ای شگفت و هست
در آب طبع نقد معانی دفینه ام
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده است که گنجینههای معانی و افکار عمیق شخص به طور آشکار و واضح در درون او وجود دارد، اما این معانی ممکن است از دیگران پنهان و دفن شده به نظر برسند. شاعر به این نکته اشاره میکند که در حالی که برخی از معانی ممکن است در زمین پنهان باشند، در دل و ذهن او به روشنی و روشنی وجود دارند.
صد جام جم کند ز من این چرخ شیشه رنگ
گر بشکند به سنگ جفا آبگینه ام
هوش مصنوعی: این چرخ فلک مانند جامی زنده و زیباست که اگر بر روی سنگی بیفتد و بشکند، من نیز مانند یک شیشه و آبگینه آسیب میبینم.
گردون مجو برو که مرا دل پر است ازو
گندم صفت شکافت ازین غصه سینه ام
هوش مصنوعی: آسمان را جستجو نکن، زیرا دل من از غم پر است. مانند گندم که دانهاش را میشکافد، این غم هم سینهام را شکافته است.
دید آسمان مرا گهر اندر زبان چو تیغ
با تیغ قهر بدگهر آمد به کینه ام
هوش مصنوعی: آسمان را به چشم من گوهری در زبان میبیند، همچون تیزی که با دیگر تیغها بر میخورد و بدجنسی از روی کینهاش به من میآید.
آن را مبین که موج بلا از سرم گذشت
این بین که ماند بر سر خشکی سفینه ام
هوش مصنوعی: این جمله بیان میکند که بیخبر از مشکلاتی که به وجود آمده، از سختیها و دردسرهایی که از سرم گذشت عبور کردم و اکنون فقط شاهد هستم که کشتی من بر روی خشکی باقی مانده و در امان است. به نوعی به استقامت و پایداری اشاره دارد و نشان میدهد که باوجود تمام دشواریها اکنون در وضعیتی امن و پایدار قرار دارم.
در بر گرفته اشک چو خط بر پیاله ام
دل خون شده زرشگ چو می در قنینه ام
هوش مصنوعی: در چهرهام اشک مثل خطی که روی پیاله کشیده شده، نشسته و دلم مانند زعفران، به شدت داغ و غمگین شده است، مانند می که در ظرف شفاف وجود دارد.
هر شب نه از کلیچه مه پاره ای کم است
آن می خورم که بیش نماند هزینه ام
هوش مصنوعی: هر شب کمی از زیبایی ماه کاسته میشود، اما من آن نوشیدنی را مینوشم که زیاد نماند تا هزینهام بالاتر نرود.
چون ماه کاست بشکنم از بهر نان روز
گر قرص آفتاب بود در خزینه ام
هوش مصنوعی: وقتی که ماه کامل نیست، برای بدست آوردن روزی میشکنم. اگر در خزانهام خورشید باشد، معنایش این است که چیزی در خورشید دارم.
داند جهان که من که مجیر بلا کشم
هر چند پایمال شدم سرسری نه ام
هوش مصنوعی: دنیا میداند که من کیستم و چه مشکلاتی را تحمل کردهام. هرچند که بارها مورد بیمهری و بیتوجهی قرار گرفتهام، اما هرگز سهلانگاری نکردهام.