شمارهٔ ۲۹
نیست روزی که نیستم دلتنگ
از چه از آسمان آینه رنگ؟
رخت محنت نهم به منزل عیش
زانکه شد بارگیر شادی لنگ
دل من کز صفا چو آینه بود
یافت از فرقت عزیزان زنگ
از تو پرسم چگونه دارد دل
ور بود آفریده ز آهن و سنگ
طاقت غصه های پشتا پشت
قوت زخمهای رنگارنگ
آنچه در دل غم فراق کند
نکند صد هزار تیر خدنگ
نکنم عیش از آنکه خوش نبود
عیش های فراخ با دل تنگ
چون فراغت ز چنگ شد بیرون
زشت باشد فغان و ناله چنگ
نکبت پار و غصه امسال
که همی داشت سوی من آهنگ
ریخت از روی عیش رونق و آب
برد از کار دل طراوت و رنگ
کم کند تکیه بر جهان دو روی
هر که عاقل بود به صلح و به جنگ
زانکه با اهل روزگار او
حیله روبه است و خوی پلنگ
دل من کی بود به رنج سزا؟
در سزا کی بود به کام نهنگ؟
از جهان غم به من چگونه فتاد؟
نه جهان تنگ شد چو حلقه تنگ؟
بر خدای اعتماد آن دارم
که دهد شهد اگر چه داد شرنگ
چون رسیدست رنج دل به شتاب
مرکب خرمی رسد به درنگ
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نیست روزی که نیستم دلتنگ
از چه از آسمان آینه رنگ؟
هوش مصنوعی: هیچ روزی نیست که دلتنگ نباشم؛ نمیدانم دلیل آن چیست، شاید به خاطر رنگ آسمان است که مانند آینه میدرخشد.
رخت محنت نهم به منزل عیش
زانکه شد بارگیر شادی لنگ
هوش مصنوعی: بار محنت و دشواریام را برمیدارم و به جایی میروم که در آن شادی و خوشی وجود دارد، چون حالا زمان آن رسیده که از غم و اندوه فاصله بگیرم و از لحظات شاد زندگی بهرهمند شوم.
دل من کز صفا چو آینه بود
یافت از فرقت عزیزان زنگ
هوش مصنوعی: دل من که به پاکی و روشنی آینه بود، در نتیجه جدایی از عزیزان، زنگار و تیرگی گرفت.
از تو پرسم چگونه دارد دل
ور بود آفریده ز آهن و سنگ
هوش مصنوعی: از تو میپرسم چطور دل میتواند عاشق باشد در حالی که آن را از آهن و سنگ ساختهاند؟
طاقت غصه های پشتا پشت
قوت زخمهای رنگارنگ
هوش مصنوعی: تحمل دردهای مداوم و غمهای پی در پی، واقعاً سخت است و انسان را خسته و زخمی میکند.
آنچه در دل غم فراق کند
نکند صد هزار تیر خدنگ
هوش مصنوعی: هر چیزی که در دل انسان به خاطر درد جدایی ایجاد میشود، نمیتواند به اندازهی صد هزار تیر سهمگین آسیب برساند.
نکنم عیش از آنکه خوش نبود
عیش های فراخ با دل تنگ
هوش مصنوعی: من هرگز نمیتوانم از زندگی لذت ببرم، حتی اگر سعادت و خوشیهای زیادی در دسترس باشد، چون دل من آشفت و ناراحت است.
چون فراغت ز چنگ شد بیرون
زشت باشد فغان و ناله چنگ
هوش مصنوعی: وقتی از نوازش چنگ رهایی یابیم، فریادها و نالههای آن زیبا نیستند.
نکبت پار و غصه امسال
که همی داشت سوی من آهنگ
هوش مصنوعی: امسال غم و اندوهی بر من سایه افکنده که هر لحظه به سوی من میآید و حالتی ناخوشایند را برایم به وجود آورده است.
ریخت از روی عیش رونق و آب
برد از کار دل طراوت و رنگ
هوش مصنوعی: خوشی و شادابی زندگی از بین رفت و دل نشینی و زیبایی به کلی از دست رفت.
کم کند تکیه بر جهان دو روی
هر که عاقل بود به صلح و به جنگ
هوش مصنوعی: هر کسی که عاقل باشد، در موقعیتهای مختلف به جنگ و صلح توجه میکند و از اعتماد به دنیای فانی و ناپایدار پرهیز میکند.
زانکه با اهل روزگار او
حیله روبه است و خوی پلنگ
هوش مصنوعی: زیرا که آنها که در این زمان زندگی میکنند، در کارهای خود مکر و فریب دارند و مانند پلنگ، رفتارشان خطرناک و ناپسند است.
دل من کی بود به رنج سزا؟
در سزا کی بود به کام نهنگ؟
هوش مصنوعی: دل من چرا باید به زحمت و رنج بیفتد؟ در برابر این رنج، چه چیزی میتواند به شادی و خوشبختی من بیفزاید؟
از جهان غم به من چگونه فتاد؟
نه جهان تنگ شد چو حلقه تنگ؟
هوش مصنوعی: چگونه غم از این دنیا بر من چیره شد؟ آیا دنیا به اندازه یک حلقه تنگ نشده است؟
بر خدای اعتماد آن دارم
که دهد شهد اگر چه داد شرنگ
هوش مصنوعی: به خدایی که به او اعتماد دارم، امید دارم که حتی اگر در زندگیام تلخیهایی وجود داشته باشد، در نهایت چیزهای شیرینی هم به من خواهد داد.
چون رسیدست رنج دل به شتاب
مرکب خرمی رسد به درنگ
هوش مصنوعی: وقتی که دلی به شدت در رنج است، شتاب و سرعت آن بیشتر میشود و برعکس، وقتی که خوشحالی و آرامش وجود دارد، فرد به آرامی پیش میرود.