گنجور

شمارهٔ ۱۷

از عشوه روزگار فریاد
کو خود ز وفا نمی کند یاد
آباد بر آن کسی که او هست
از بندگی زمانه آزاد
بر عمر مساز تکیه چون هست
این طارم عمر سست بنیاد
گویی که زمانه بر دل خلق
از راحت و رنج داد و بیداد
هر در که گشاده بود در بست
هر راه که بسته بود بگشاد
در عرصه چار طاق خاکی
یابی همه چیز جز دلی شاد
غم های زمانه نیست گویی
الا ز برای آدمی زاد
یاران قدیم ما که بودند
دمساز و لطیف و خوشدل و راد
گه بوده حریف جام باده
گه گشته رفیق تیغ پولاد
هم محرم وصل های شیرین
هم مونس غصه های فرهاد
رفتند چنانکه در جهان کس
زایشان نکند به سالها یاد
با هم نفسان خوش است عشرت
با دجله نکوترست بغداد
هر واقعه کو فتاد ما را
زین واقعه صعب تر نیفتاد
بدتر ز فراق دوستان چیست؟
کس فرقت دوستان مبیناد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از عشوه روزگار فریاد
کو خود ز وفا نمی کند یاد
هوش مصنوعی: از لطافت و زیبایی‌های زندگی فریاد بزن، چون روزگار به یاد وفاداری‌ها نمی‌افتد.
آباد بر آن کسی که او هست
از بندگی زمانه آزاد
هوش مصنوعی: کسی که از بندهای دنیا آزاد است، زندگی‌اش شکوفا و پر رونق خواهد بود.
بر عمر مساز تکیه چون هست
این طارم عمر سست بنیاد
هوش مصنوعی: به عمر خود اتکا نکن، زیرا این زندگی همچون طارمی است که پایه‌اش ناپایدار و نااستوار است.
گویی که زمانه بر دل خلق
از راحت و رنج داد و بیداد
هوش مصنوعی: ظاهراً سرنوشت بر دل مردم به گونه‌ای سختی و راحتی را رقم زده و عدالت و بی‌عدالتی را به آنان می‌آورد.
هر در که گشاده بود در بست
هر راه که بسته بود بگشاد
هوش مصنوعی: هر دری که باز بود، بسته شده و هر راهی که بسته بود، باز شده است.
در عرصه چار طاق خاکی
یابی همه چیز جز دلی شاد
هوش مصنوعی: در این دنیای بزرگ و گسترده، هر چیزی یافت می‌شود جز دل شاد و خوشحال.
غم های زمانه نیست گویی
الا ز برای آدمی زاد
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که غم‌ها و دردهای زندگی تنها برای انسان‌ها وجود دارد و این مشکلات به خاطر وجود آدمی به وجود آمده‌اند.
یاران قدیم ما که بودند
دمساز و لطیف و خوشدل و راد
هوش مصنوعی: دوستان قدیمی ما چه کسانی بودند که با همدلی و نرمی و دل خوش، شجاع و با وفا بودند.
گه بوده حریف جام باده
گه گشته رفیق تیغ پولاد
هوش مصنوعی: گاهی دوست جام شراب بوده و گاهی هم همدم تیغی از فولاد.
هم محرم وصل های شیرین
هم مونس غصه های فرهاد
هوش مصنوعی: من هم در خوشی‌ها شریک تو هستم و هم در اندوه‌هایت همراهم.
رفتند چنانکه در جهان کس
زایشان نکند به سالها یاد
هوش مصنوعی: آن‌ها رفتند به گونه‌ای که در دنیای هیچ‌کس به یادشان در سال‌ها هیچ اشاره‌ای نمی‌شود.
با هم نفسان خوش است عشرت
با دجله نکوترست بغداد
هوش مصنوعی: دوستی و همنشینی با محبوبان لذت‌بخش‌تر است و زندگی در کنار رود دجله در بغداد زیباتر و دلپذیرتر از هر زمان دیگر است.
هر واقعه کو فتاد ما را
زین واقعه صعب تر نیفتاد
هوش مصنوعی: هر اتفاقی که برای ما پیش آمد، چیزی به سختی و دشواری آن وجود نداشت.
بدتر ز فراق دوستان چیست؟
کس فرقت دوستان مبیناد
هوش مصنوعی: بدتر از جدایی دوستان چه چیزی می‌تواند باشد؟ هیچ‌کس جدایی دوستان را نمی‌تواند تحمل کند.